کاربرد علوم انسانی در جامعه
سخنرانی رئیس پژوهشگاه در اجلاس رئیسان و معاونان پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی منطقه یک کشور
اجلاس رئیسان و معاونان پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی منطقه یک کشور روز چهارشنبه 14 تیرماه، در باغ نگارستان دانشگاه تهران تشکیل شد. در این اجلاس، دکتر قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی سخنانی اهمیت علوم انسانی را متذکر شد و نقش ویژه آن در فرایند توسعه و پیشرفت کشور را بسیار مهم دانست.
وی در آغاز سخنان خود با استناد به بیانات حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه "امور انسانی، امور تربیتی در راس مسائل اسلام است". (صحیفه نور، جلد 15، صفحه 251) و این سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی که "علوم انسانی برای جامعه جهتدهنده است؛ فکرساز است؛ حرکت یک جامعه، مسیر یک جامعه، مقصد یک جامعه را مشخص میکند. ما باید هم در حوزه فرهنگ عمومی مردم و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم و هم در مورد خاصِ باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم... وقتی این معرفت و باور به وجود آمد، کار آسان خواهد شد." (در جلسه دیدار با اعضای شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (2/11/1385)) گفت چنین باوری میتواند راهگشای نگرشی نوین به علوم انسانی و وجه کاربردی آن باشد.
وی با بیان اینکه سخنان خود را در سه سطح «کلیات»، «ظرفیتهای علوم انسانی در عرصه کاربردی» و «نتیجهگیری و پیشنهاد» مطرح خواهم کرد، در توضیح بخش نخست گفت: در سطح کلیات مفروض آن است که به هر دلیل یا نگاه اقتضایی یا نگاه روزمرّه یا ...، متاسفانه علوم انسانی به عنوان یک گفتمان، یک باور، یک راهنما، یک الگوساز در ادبیات علمی کشور مطرح نیست و حلّ این معضل و مسأله مقدم بر پرداختن به مباحث دیگر است. لذا بحث بنده بر این محور سامان یافته که کارآمدیهای علوم انسانی را روشن کنیم تا بتوانیم ادّعا کنیم که لازم است مبنای باور تصمیمگیران در عرصهٔ سیاستگذاری و اقدامات مسؤولان واقع شود.
اهمیت علوم انسانی
دکتر قبادی تاکید کرد، از دیدگاه مقام معظم رهبری، علوم انسانی به اندازه علوم صنعتی و پزشکی مهم است و پیشرفت و نظریهپردازی در آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایشان بسیاری از حوادث و اتفاقات دنیا را ناشی از نظریهپردازیهای دانشمندان این رشتهها میدانند و میفرمایند: «بسیاری از حوادث دنیا حتّی در زمینه های اقتصادی و سیاسی و غیره، محکومِ نظرات صاحبنظران در علوم انسانی است؛ در جامعه شناسی، در روان شناسی، در فلسفه؛ آنها هستند که شاخصها را مشخص میکنند.»[2]
ایشان همچنین در پاسخ یکی از دانشجویان که از کم ارزش بودن این علوم در جامعه گلایه می کند می فرمایند: «در همین علوم انسانی، مثلاً تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی که خودتان گفتید، پیشرفت کنید، حقیقتاً بدانید ارزش شما در جامعه و در سطح بین المللی، از یک پزشک پیشرفته یقیناً کمتر نیست؛ بلکه بیشتر هم هست. شما الان نگاه کنید، ببینید در این چهرههای علمی معروف دنیا چند تا پزشک هستند، چند تا جامعه شناس یا مورخ وجود دارند. می بینید که تعداد و برجستگی این دومی بیشتر است. منتها باید کار کنید تا پیش بروید.»[3] از دیدگاه معظمله علوم انسانی جهتدهنده و فکرساز است و مسیر و مقصد حرکت جامعه را تعیین میکند.
میتوان گفت یکی از دلایل مهم تأکید ایشان بر علوم انسانی این است که ایران کشوری در حال توسعه است و برای پیشرفت و توسعه، الگوی کاملی لازم است که مقصد و مسیر براساس آن روشن می شود تعیین این الگو و معیارها و شاخص های توسعه بر عهده علوم انسانی می باشد. چگونگی تفسیر هستی شناسانه از انسان و اینکه او را موجودی تک ساحتی و یا دو بعدی بدانیم تأثیر عمیقی بر نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و بر همین اساس الگوی توسعه تعیین می شود.
کاربردهای علوم انسانی
ریاست محترم جمهوری نیز در سال گذشته در جریان برگزاری جشنواره فارابی با بیان اینکه "بزرگترین مسئولیت در حل معضلات جامعه به عهده علوم انسانی است، اظهار کردند: راه حل مشکلات جامعه ما تنها از طریق علوم تجربی، فنی و پایه نیست؛ و بار این مسئولیت سنگین بر دوش عالمان علوم انسانی و اسلامی است.
در سطح دوم و در پاسخ به این پرسش که علوم انسانی چه کاربردهایی میتواند در جامعه داشته باشد؟ میتوان گفت مهمترین جنبههای کاربردهای علوم انسانی در دو ساحت قابل تبیین است: 1- در ساحت کلان و راهبردی در حوزه نظر؛ (یعنی مسألهمداری ) و 2- در ساحت خرد و راهکارها ـ نیازمحور در عرصه جامعه.
علوم انسانی در ساحت کلان
در ساحت اوّل که ساحت کلان است، جهتگیری مجموعه علوم و ساحت معرفتشناسی و ساختن نظام معرفتی جامعه و الگوسازی غنی علمی، تقویت علمباوری در نهادها، وزارتخانهها و جامعه. سیاستگذاریها، پیوندها یا گسستهای فرهنگی و تمدّنی مثلاً بیان نظام آموزش و پرورش یا آموزش عالی با فرهنگ امروز و تکیه بر میراث دیروز و... مد نظر است. در این چارچوب چنانکه میبینیم، تعریف علم جدید و نظریهپردازی سامان و قوام جامعه ـ تبیین تغییرات کلان اجتماعی ـ فرهنگی و ساماندهی به فهم از جنبشهای اجتماعی از سوی دانشمندان علوم انسانی صورت میگیرد. در واقع، میتوان مدعی شد اصلاً تعریف از انسان و مسؤولیت و وظایف بشر در زمره مشخصههای ذاتی علوم انسانی است و تا این امر صورت نگیرد امکان پرورش تفکر خلّاق و انتقادی، و تخیل نوآوری و فناوریهای جدید برای دانشمندان علوم دیگر میسر نیست. اساسا برای انسان که یک موجود متفکر است آفرینش اهلیت برای فکر کردن کاری است که در حوزه علوم انسانی صورت میگیرد.
موارد پژوهش و آموزش علوم انسانی
در ساحت دوّم که ساحت خرد، نیازمحور و تقاضاگراست، مواردی را میتوان در زمره پژوهش و آموزش علوم انسانی دانست که برخی از آنها بدین شرحاند:
- فرهنگ حفظ محیط زیست و صیانت از آن
- منابع و سرمایههای ملّی ـ حقوق دریاها، حقوق مرزی و ...
- ارتقای سطح اعتماد عمومی، افزایش سطح تحمّل یکدیگر، تعمیق فرهنگ گفتگو و الگوی رفتار تعاملی، صیانت از سرمایههای انسانی، تقویت مناسبات و شبکههای نخبگانی و خلق سرمایههای اجتماعی
- تقویت هویت ملّی و سیاستگذاری فرهنگ ملی، بویژه در امور مربوط به جوانان و پیوندهای فرهنگی آنان با میراثها بویژه با تکیه بر ادبیات بینظیر فارسی
- برنامهریزی در اداره بهتر امور کشور، بهرهگیری از ظرفیتهای ملّی، تمدّنی، ازجمله گردشگری، افزایش تولید، اشتغال، رسیدن به توسعه پایدار و متوازن و پایدارسازی توسعه، آفرینش شیوهها، مهارتآفرینی، پیوند دادن روشمند دانشگاه و صنعت، ارتقا سطح آگاهیهای مدیران صنایع و دیگر مدیران برای کسب معرفت دانشگاهی و درک منفعت تعامل با دانشگاهها
- تبیین چارچوبها و شیوههای بهینه اداره اجتماع
- ارتقای فرهنگ مصرف بهینه
- ارزش دانستن قناعت در کنار تشویق ثروتآفرینی (همان چیزی که در فرهنگ و آداب اقتصاد مقاومتی مد نظر است)
- ایجاد یا تقویت فرهنگ سلامت و نفی زمینههای بروز و ظهور آسیب به سلامت عمومی
10. فرهنگ کار، تربیت افراد ماهر و خلق مهارت
11. صیانت از اخلاق عمومی و ارتقا و تعالی فرهنگ عمومی
12. پیشگیری از آسیبهای اجتماعی.
جمع بندی
در یک جمعبندی اجمالی میتوان گفت: علوم انسانی هم در جستجوی حقیقت و شناخت انسان و ظرفیتهای وجودی اوست و هم میخواهد ضامن تحقق تعالی و اعتلای جامعه باشد که این امر اگرچه متکی به فناوریها و مصنوعات نوین است، در اساس نیازمند پویایی فرهنگی متکی بر میراث تمدنی است که یقینا هر راهکار رهاییبخشی از گرههای موجود از دل آن قابل استحصال است. بر این اساس، پیشنهاد مجدانه عالمان علوم انسانی کشور آن است که در سنجش میزان کارآمدی علوم انسانی به جای رویکرد مصنوعمحور، به تحولات اندیشهای و توسعه ظرفیتهای فهم ابعاد مختلف وجود انسان توجه بیشتری شود و موقعیت علوم انسانی به مثابه علومی که امکان شکلگیری علوم دیگر را در ذهن و مخلیه انسانها فراهم میآورد به رسمیت شناخته شوند.
نظر شما :