گزارشی از نشست «مولانا و تأویل بهار»
مرکز اسناد فرهنگی آسیا در راستای اهداف و برنامهٔ راهبردی پنج سالهٔ خود، در سلسله نشستهایی با عنوان «صلح و جهان عاری از خشونت» به معرفی نظرات مشاهیر ایران میپردازد. از جملهٔ این نشستها، نشست علمی «تأملی بر مبانی مدارا از نگاه مولانا» بود که توسط آقای دکتر ایرج شهبازی- عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا - در تاریخ 26 اردیبهشت 96 در سالن حکمت برگزار شد که با نگاهی به آن میتوان گفت:
هر انسانی، با توجه به حال و هوای درونی خود، یکی از فصلها را بر دیگر فصول ترجیح میدهد؛ بعضی از افراد پاییز را پادشاه فصلها میدانند و برخی دیگر بهار را ! بیهیچ تردید مولانا فصل بهار را بر همهٔ فصلها ترجیح میدهد. از این رو میتوان با اطمینان مولانا را «شاعر بهار» نامید. مولانا پاییز را در تقابل با بهار دانسته و همانقدر که بهار را ستوده، به نکوهش پاییز پرداخته است. برخی از صفاتی که مولانا برای پاییز آورده است عبارتند از: «روتُرش»، «عیشکُش»، «یغماگر»، «جفاکار»، «نامحرم»، «ویرانکنندهٔ باغ»، «سرد»، «خشک»، «بدبخت» و امثال آنها. با این بیان معلوم میشود که مولانا صفات پاییز و زمستان را در تضاد با صفات بهار دانسته و به همین سبب است که برای بیان «اندوهناکی»، «کسالت و ملالت»، «ظلم و ستم»، «فراق» و مسائلی از ایندست از پاییز و زمستان و دیگر عناصر مربوط به آنها بهره میگیرد. وی در برابر صفات منفی پاییز و زمستان، همهجا بهار را با صفات زیبا و پسندیده ستوده و آن را نماد «زیبایی»، و «شادمانی»،«دادگری» و «رشد» قرار داده است. بهار با این وصف، با عناصر بسیار غنی و سرشارش، مجموعهای از امکانات را برای «تصویرسازی» و «مضمونآفرینی»، در اختیار مولانا قرار میدهد تا برای بیان تجربههای عرفانی و درونی خود، به زیباترین شکلی از این امکانات بهاری بهره گیرد. بهنظر میرسد میتوان با نگاهی فراگیر مجموعهٔ سخنان مولانا در بارهٔ بهار را در سه گروه بزرگ طبقه بندی کرد:
1) بهار و خدا؛
2)بهار و رستاخیز؛
3) بهار وانسان.
نظر شما :