دکتر جواد میری در گفتگو با مهر: باید در نگاهمان به «دیگری» بازاندیشی کنیم
به گزارش خبرنگار مهر، کنفرانسی با عنوان مذهب و سیاست در تاریخ ۲۵ و ۲۶ دی ماه در دانشگاه کوالالامپور مالزی برگزار شد. دراین سمینار که با هدف آشنایی و مطالعه بر پدیده افراط گرایی برگزار شد، سیدجواد میری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوانی یکی از سخنرانان حضور داشت. به همین مناسبت درباره این سمینار با او گفتگویی کرده ایم که در ادامه آمده است؛
میری درباره ضرورت برگزاری سلسله سمینارهای علمی – پژوهشی مذهب و سیاست گفت: تقریبا می توان گفت که در دو سال اخیر مسائلی مانند داعش، بوکوحرام و القاعده در جهان اسلام و در دنیا و حرکت های تروریستی به شیوه های مختلف و با عناوینی که پسوند اسلامی را با خود دارد باعث شد که برخی از متفکران و اندیشمندان آسیای جنوب شرقی به این نتیجه برسند که این پدیده ها نیازمند مطالعاتی عمیق است. به جای اینکه به دنبال دلایلی از قبیل اقتصاد، استعمار و غیره برای آنها باشیم، باید این پدیده ها را مورد مطالعه عمیق قرار دهیم.
میری گفت: در همین راستا سلسله سخنرانی ها و کنفرانس هایی برگزار شده است که یکی از آنها در ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۱۷ در کوالالامپور برگزار شد و برگزار کنندگان آن هم دانشگاه مالزی و ای شی آوی (موسسه تحقیقاتی- مطالعاتی) بودند. این موسسه توسط دکتر عالمی و فرید العطاس تاسیس شده است. همچنین مرکزی به نام جبهه رنسانس اسلامی که برخی از مالزیای های پیشرو که سعی می کنند نسبت به مسائل جهان اسلام بی تفاوت نباشند و نقد را فقط نقد غرب و استعمار نمی دانند، بلکه معتقدند که در داخل جهان اسلام هم از مسائل اعتقادی، فرهنگی و سیاسی و... نیازمند نقد جدی و باز بینی عمیق و ژرفی است، با هم ائتلاف کرده و این سمینار را برگزار کردند.
میری افزود: این سمینار که با عنوان دین و سیاست و عنوان فرعی «چالش های مهم منطقه آسیای جنوب شرقی و غرب آسیا در رابطه با افراطی گری دینی و تروریسم جهانی» برگزار شد، ۷ سخنران داشت. مهدی آهویی و من از ایران شرکت کرده بودیم. شیوه کار به این صورت بود که هر سخنرانی حدود ۱۵ دقیقه وقت سخنرانی داشت که بعد از آن حدود یک ساعت و نیم پیرامون آن بحث و گفتگو انجام می شد.
وی درباره موضوع سخنرانی اش گفت: سخنرانی بنده با عنوان نگاهی به ریشه های خشونت در جهان اسلام بود. یا به تعبیری چه عواملی باعث شده است که ما در جهان اسلام با پدیدهای با عنوان خشونت روبرو بشویم. ریشه خشونت و افراطی گری در کجاست؟ برخی ها می گویند که ریشه آن در داخل جهان اسلام نیست و اساسا ربطی به جهان اسلام ندارد، بلکه ریشه بیرونی دارد. آیا واقعا ما می توانیم عوامل شکل گیری خشونت و افراطی گری در جهان اسلام را به مولفه های بیرونی تقلیل بدهیم یا نیازمند نگاهی دیگر هستیم؟
میری تصریح کرد: اساسا برای اینکه ما بخواهیم این مسئله را بررسی کنیم باید مفهوم «دیگری» را مورد بررسی قرار دهیم، چرا که اساسا مسائلی مانند خشونت و افراطیگری زمانی رخ میدهد که ما با دیگری مواجه هستیم. ما سه رویکرد کلان نسبت به دیگری داریم؛ یک رویکرد، رویکرد ذات پندارانه یا جوهرگرایانه است. یک رویکرد هم رویکرد سیاسی و سومین رویکرد، رویکرد مردم شناختی است. به این معنی که وقتی ما برای دیگری یک جوهری قائل میشویم که معمولا باید برای آن دیگری یک جوهر پلید قائل شد و او را مظهر شر دانست و برای خودمان یک مظهر خیر قائل میشویم و معتقدیم که بین خیر و شر هم گفتگو نمی تواند باشد و تمامی قوای مادی و معنوی که به نامهای اسلامی شکل میگیرد، سعی میکنند که دیگری را به یک عنصر پلید تقلیل بدهند. این باعث میشود که این نگاه جوهرگرایانه فرصتهای گفتگو را در جامعه نابود کند.
وی گفت: نگاه دوم این است که ما تفاوتها را به تفاوتهای سیاسی تقلیل میدهیم. ما فکر میکنیم که این عنصر سیاسی است که میتواند به ما هویت ببخشد و عناصر دیگر هیچ نقشی ندارند. این باعث میشود که عنصر سیاسی را از مناسبتها و مولفههای اجتماعی منفک بکنیم و امر اجتماعی به امر سیاسی تقلیل پیدا کند. در نتیجه در اینجا بین گروههای مختلف گفتگو از بین میرود. اینها زائیده این امر است که ما فکر میکنیم که عنصر سیاسی در خلا شکل میگیرد درحالیکه عنصر سیاسی در بستر وسیعتری به نام جامعه شکل میگیرد.
وی افزود: رویکرد سوم که من بیشتر به آن تمایل دارم رویکرد مردم شناختی است. اساسا اگر ما به این باور داشته باشیم که نه من حق مطلقم و نه طرف مقابل بلکه هرکدام از ما ممکن است بهرهای از حقیقت برده باشیم، امکان گفتگو شکل می گیرد. از این مهمتر اینکه وقتی که ما میخواهیم درباره دیگری صحبت کنیم، باید دیگری را در مناسبات اجتماعی ببینیم که این مناسبات اجتماعی هم از مولفههای بی شماری تشکیل میشوند که هیچ کدام از این مولفهها جوهری نیستند و تنها جوهری که میتوانیم برای انسان قائل شویم انسانیت است. جوهرهای دیگر همه عرضی هستند که خود این باعث می شود که یک فضای گفتگو ایجاد شود.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: وقتی که من به این باور برسم که ممکن است همه چیز را درباره دیگری ندانم یا برعکس دیگر همه چیز را درباره من نداند یا اینکه دیگری ممکن است چشم اندازی داشته باشد که بتواند از آن چشم انداز من را تکمیل بکند، ما میتوانم وارد یک گفتگو شویم و در اینجاست که عرصه اجتماعی عرصه تضارب آرا میشود به جای اینکه عرصه تضارب شمشیرها بشود.
میری درباره موانع رسیدن به این وضعیت و شکل گیری گفتگو گفت: هرچند عوامل بی شماری در این مسئله دخیل است، اما مولفهای که به نظر من مهمتر است، مولفه تعلیم و تربیت است. اساسا نظامهای آموزش و پرورش و تعلیم و تربیتی در جهان اسلام به گونهای نیست که به دیگری و تمایز بها بدهد. یعنی ما در کودکی دیگری را کما هو حقه معرفی نمیکنیم و این باعث شده که حتی قرائتها و خوانشهایی که درباره دین داریم به جای اینکه گفتگو محور باشد دیگری ستیز باشد. مثلا در قرآن داریم که خداوند میگوید «قُل یا أَهلَ الکِتاب تَعالَوا إِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بهِ شَیئًا» کسانی که پیرو ادیان دیگر هستند، ممکن است که تئولوژیها، فقهها، شریعتها و یا تفاسیر شما متفاوت باشد اما یک کلمه مشترک بین همه ما وجود دارد که باید روی آن نقطه مشترک تمرکز بکنیم و به همدیگر نزدیک بشویم. من در این سخنرانی مثالی از سوئد زدم که درآنجا وقتی کودک میخواهد وارد مدرسه بشود حس او را نسبت به دیگری منفی نمیکنند بلکه حس کنجکاوی را در او تقویت میکنند که تاریخ اندیشه و تحولات بشری از همین حس کنجکاوی نشات میگیرد. ما باید یک بازبینی در نظام آموزشی مان بکنیم.
وی در پایان یادآور شد: مثلا در کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان و حتی مالزی و... نظام مدرسهای که منطبق بر ایدهها و ایدهآل های سلفیون است شکل گرفته است. در این مدارس نظام آموزشی به این صورت شکل گرفته که دیگری امحا شود. مثلا امروز در مالزی اساسا رویکردهایی درباره شیعیان شکل گرفته است که آنها را مسلمان نمیدانند و قانون مدنی اساسا ازدواج شیعیان را به رسمیت نمیشناسد. همه اینها تحت تاثیر علمایی است که در عربستان درس خواندهاند و تحت تاثیر اندیشههای سلفین بودهاند. ما اگر بخواهیم که در جهان معاصر یک همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم باید در نگاه به دیگری و خودمان یک بازبینی اساسی بکنیم. اینجاست که بینش جامعهشناختی منطبق بر رویکردهای مردم شناختی بسیار میتواند به ما کمک کند. چرا که ما اطلاعاتمان نسبت به همدیگر هم بسیار کم است.
نظر شما :