یادداشتی از دکتر مهدوی‌زادگان؛ آیا می‌توان مدرنیته را با اسلام سازگار کرد؟

۳۱ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۸:۲۵ کد : ۱۳۸۸۹ اخبار اساتید پژوهشگاه
تعداد بازدید:۲۴۵۴
یادداشتی از دکتر مهدوی‌زادگان؛ آیا می‌توان مدرنیته را با اسلام سازگار کرد؟

به گزارش خبرگزاری مهر ، حجت الاسلام داوود مهدوی زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادداشتی درباره سازگاری اسلام و مدرنیته نوشته است که در پی می آید؛

روشنفکران همواره پاسخ به این پرسش را پی گرفته اند: آیا اسلام با مدرنیته سازگار است؟ به دلیل هژمونی که این پرسش در اذهان اندیشمندان دینی ایجاد کرده است، آنان نیز در صدد پاسخ به همین پرسش برآمده اند. در نتیجه خیلی از آنان سعی در سازگار نشان دادن اسلام با مدرنیته بر می آیند. در حالی که چنین پرسشی حکایت از ناسازگاری اسلام و مدرنیته دارد و الا نباید این پرسش شکل می گرفت. اما قطع نظر از این موضوع، پرسش مهم تر این است که چرا هیچ گاه عکس این پرسش از ناحیه هر دو طرف، طرح نمی شود!؟ چرا پرسش از سازگاری مدرنیته با اسلام، مطرح نیست. در حالی که هر دو پرسش به یک اندازه قابل طرح است.

در پاسخ ممکن است بگوییم، از ناحیه دینداران، مشکل هژمونی اندیشه مدرن وجود دارد و از ناحیه مدرن ها، باز ممکن است به همین هژمونی ارجاع دهند؛ یعنی مغرورانه بگویند که گفتمان غالب (مدرنیته) که خود را با دیگر گفتمان ها سازگار نمی گند، بلکه قاعده بر عکس است. ولی این پاسخ به نظر، منطقی و دقیق نمی آید. زیرا اگر واقعاً  مدرنیته، گفتمان غالب است، چه اشکالی دارد که پرسش را بر عکس کرد؟ چرا نتوان وجه غالبیت مدرنیته را داخل پرانتز گذاشت و پرسش را از طرف دیگر طرح کرد. مگر چه اتفاقی می افتد که مدرن ها حاضر به این کار نمی شوند؟ این عدم تمایل، هراس را جایگزین فرض غرور می کند. این چنین نیست که مغرورانه تمایل به طرح چنین پرسشی ندارند. بلکه هراس بنیادین، مانع از این پرسش شده است.

مساله فرسایش

گمان می کنم مشکله ای در خود موضوع سازگاری وجود دارد که مانع از این کار می شود. مساله در سازگاری است و همان مساله، پیروان دو طرف را نگران می سازد. آنچه در اثر سازگاری اتفاق می افتد، امر «فرسایش» است. فرسایش، اسم مصدر فرسودن و فرساییدن است. امر فرسوده به چیزی که از کار افتاده یا به حاشیه رانده شده یا از محل رجوع و استفاده بودن در آمده و متروک شده، گفته می شود. بنابر این فرسایش فرآیندی از اندیشه و عمل است که موجب فرسوده شدن موضوع می شود.

فرسایش در اثر سازگار کردن الف با جیم اتفاق می افتد. وقتی دو منظومه معرفتی همخوان نباشند، دست به سازگاری یکی با دیگری می زنیم یعنی منظومه معرفتی یکی را موافق با دیگری می کنیم. قواعد منظومه معرفتی میهمان را به حدی رسانده که با قواعد منظومه معرفتی میزبان تعارض پیدا نکند. تغییر تعاریف، تفسیر موافق، غمض عین کردن از بعضی اصول یا حتی تغییر آنها، به فراموشی سپردن برخی دستورات و غیره؛ روش های سازگار سازی است. بدین ترتیب، امر فرسایش در منظومه معرفتی میهمان اتفاق می افتد و رو به فرسودگی می رود و نهایتاً در منظومه معرفتی میزبان ذوب می شود.

نکته مهم در غایت فرسایش است. نسبت هر دو منظومه معرفتی ممکن است قدسی قدسی؛ غیر قدسی  غیر قدسی و قدسی  غیر قدسی باشد. در حالت اول، فرسودگی اتفاق نمی افتد. دو امر قدسی با هم تعارض معرفتی ندارند و یکسان هستند؛ زیرا در عالم قدسی تکثّر، وجود ندارد. بنا بر این، تعبیر فرسایش در چنین حالتی، تسامحی است؛ اما در حالت دوم ، فرسودگی در صورتی اتفاق می افتد که درجه غیر قدسی منظومه میزبان نازل تر از منظومه میهمان باشد؛ اما شکل سوم با ملاحظه این که کدام میزبان و کدام میهمان است، تفاوت می کند. اگر میزبان امر غیرقدسی باشد؛ قطعاً، فرسایش به معنای حقیقی اتفاق می افتد؛ زیرا گذار امر قدسی به ساحت غیر قدسی؛ گذار تنزلّی است؛ و تنزّل، مترادف با فرسودگی است. جامعه شناسان از این نحو گذار به قدسی زدایی و این جهانی شدن و عرفی شدن، یاد می کنند. در اثر عرفی سازی، منظومه معرفتی مقدس از قواعد دنیوی، مادی و عرفی تبعیت می کند. مدرن سازی اسلام به همین معناست.

اما اگر میزبان منظومه معرفتی مقدس  – مانند اسلام – باشد و میهمان، منظومه معرفتی نامقدس – مانند عرب جاهلی –  باشد؛ فرسودگی رخ نداده است؛ زیرا در این حالت، گذار تنزلی اتفاق نیافتاده است. جامعه شناسان، چون این نحو گذار، مطمع نظرشان نبوده کمتر درباره آن بحث کرده اند و اسمی هم بر آن ننهاده اند. البته متافیزیک جامعه شناسان سکولار، امر قدسی را اسطوره می نامد و لذا از این نظر، چنین فرایندی را اسطوره گرایی و اسطوره شدن می خوانند؛ اما از منظر متافیزیک الهی، این نحو گذار، استعلایی و قدسی و آن سویی شدن، خوانده می شود. همچنین می توان از آن با عنوان گذار مطهر نیز یاد کرد؛ زیرا هر امر قدسی، مطهر است؛ منظومه ای که قدسی می شود، فرایندی از طهارت و طاهر شدن یا ریاضت کشی را سپری می کند. جامعه شناسان سکولار، مفهوم ترقی را برای گذار تنزّلی (قدسی زدایی) به کار می برند و حال آن که کاربست درست و دقیق مفهوم ترقی در گذار مطهر یا فرایند قدسی شدن است. تنزّل را ترقی نمی گویند.

نتیجه گیری

اکنون بهتر می توان دغدغه پیروان اسلام و مدرنیته در مساله سازگاری را فهمید. دغدغه هر دو فرایند فرسایش است. چون غالباً بحث از فرسایش امر قدسی پیش کشیده شده است؛ بیشتر درباره هراس دینداران از این واقعه بحث شده است. در نتیجه، هراس مدرن ها که عبارت از تطهیر و قدسی و آن سویی شدن عالم بشری است، پنهان مانده است. مدرن ها خیلی مایلند مباحث پیرامون پرسش از «سازگاری اسلام با مدرنیته» باشد و کمتر درباره سازگاری مدرنیته با اسلام، بحث شود؛ و حال آن که وقتش رسیده که بپرسیم: «آیا می توان مدرنیته را با اسلام سازگار کرد؟»

فایل های ضمیمه

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :