متن سخنرانی دکتر قبادی در هشتمین همایش ملی پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
لاحَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ باللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
ای! هر دو جهان خاکِ رهِ سروِ روانت گردون مطوق یکی از فاختگانت
پنهانتر از آنی که توانت بهنشان یافت پیداتر از آنی که بپرسند نشانت
با حمد و ثنای الهی؛ حضور استادان، محققان و دانشوران عرصه فرهنگیترین رشته جهان، یعنی ادبیات فارسی را به نماد معرفت و فرهنگ؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خیرمقدم عرض میکنم.
خداوند بزرگ را شاکریم که توفیق رفیق گشت تا شاهد چنین روزی فرخنده در این پژوهشگاه باشیم. روزی که زمان را به فرصتی پایدار و لحظههایی خوشگوار بدل ساخته است.
بسیاری از شما شاگردان مستقیم یا غیرمستقیم استاد فرزانه، معلم یگانه، زنده یاد، دکتر صادق آئینهوند رئیس فقید این پژوهشگاه بودهاید. و اکنون زمانی در اینجا حاضر هستید که جای ایشان بسیار خالی است. در همین لحظه تقاضا دارم با یاد همه استادان در گذشته ادبیات فارسی طی سالهای اخیر مرحوم دکتر رزمجو و مرحوم دکتر آئینه وند با ذکر صلوات روح بلند آن بزرگواران را شادتر فرمایید.
هشتمین همایش ملی پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی در حالی برگزار میشود که تحقیقات ادبی در ایران نهتنها بر دوش یک قرن، اهتمام علمی و پژوهشی و مطالعات روشمند تکیه زده است، بلکه چندهزار سال تمدّن انسانی و فرهنگی اشراقی و دغدغه اسطوره آفرینان و حماسه سازان و عارفان نامدار را با خود به عنوان پشتوانه دارد.
همایش امروز در نوع خود، به مثابه پاسداشت مجاهدت پژوهشی قریب به یکصد سال سرمایههای فکری این مرزوبوم در حوزه ادبیات و کوششی برای توسعه و تکاملِ اهتمامِ بزرگانِ ادب معاصر بهشمار میآید که در یک کلام، حاصل زحمات آنان، ادبیات فارسی را به رایت درخشان میراثهای معنوی این سرزمین و نماد تمدنیِ معاصرِ ایران در قلمرو علوم انسانی تبدیل کرده و در سراسر جهان به نمایش در آورده است.
اینگونه رویدادهای فرخندهٔ پژوهشی، نشانههایی از ظرفیتها و برکات انقلاب اسلامی به شمار میآید که بهدلیل ماهیت فرهنگی و تمدّنی این انقلاب عظیم، پاسداشت کوششها و ارزشهای علمی و تحقیقی گذشتگان و حاضران ازطریق بر پایی چنین سمینارهای علمی بهما گوشزد میشود و به ما الهام میبخشد که عالمان را عزیز بداریم و تکریم آنان و نسل جوان دانش دوست را بر خود فرض بدانیم.
تا درخت دوستی، کِی «بر» دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
نظام جمهوری اسلامی و دولت تدبیر و امید برآنند که برای پایهگذاری شالوده تمدن نوین خود، تشویق دانشمندان و محققان را فرض بدانند، نظامی که منشور اصلی آن، یعنی قرآن کریم میفرماید:
«یَرفعِ الله اللذین آمنوا مِنکم والذین اوتُوا العلمَ درجات؛
از این روی، برگزاری چنین همایشهایی در مصاحبت شما بزرگان و اصحاب دانش و اربابِ معرفت در این مرز و بوم، امری است بهآئین و صوابمند که میتواند با ایجاد نشاط روحی و تقویت انگیزه محققان، عزم آنان را برای خدمت به توسعه و ترویج ادبیات فارسی دوچندان بسازد.
زبان و ادبیات فارسی به دلیل دربرداشتن توأمان امتیازات و ویژگیهای پرجاذبه، شایسته آن است که جملگی با جان و دل و با روشمندی و ظرافت در توسعه و پیشرفت آن بکوشیم:
برخی از این جاذبهها و امتیازات عبارتند از:
1- ادبیات فارسی با میراث فکری ـ تمدنی و فرهنگی ایرانی ـ اسلامی عجین شده، هم واجد بنمایههای اساطیری و حکمت اشراقی باستان، هم وارث دستاوردهای هنری و اندیشگانی بزرگانی چون فردوسی، ابنسینا، بیرونی، فارابی، سعدی و حافظ و جامی از گذشتگان است و هم در روزگار جدید ثمره عمر و همت والای ادیبان، پژوهشگران و فرزانگانِ میراثمدارِ نوخواهیِ، از جمله ملکالشعرای بهار، علّامه دهخدا، علّامه همایی، استاد فروزانفر، استاد مدرس رضوی، استاد زرینکوب، استاد صفا، استاد یوسفی، استاد شهیدی، استاد منوچهر مرتضوی، استاد شفیعی و بزرگان دیگر به شمار میآید و بر خوان نعمت ، مآثر دینی و عرفانی نشسته، همچنین در عرصه ادبیاتِ دهههای اخیر، وامدارِ متفکران و مصلحان معاصر، همچون سید جمال الدین اسدآبادی، علامه اقبال لاهوری، علّامه طباطبایی، حضرت امام خمینی، استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی شریعتی، جلال آل احمد، طاهره صفارزاده و شهید مطهری و دیگران است و در چند دههٔ اخیر بازتاب دهندهٔ ابعاد و حیاتِ ادبیِ متاثر از رخدادهایِ تاریخی بزرگی همچون مقاومت ایرانیان در جریان جنگهای ایران و روس، انقلاب مشروطیت، نهضت ملّی نفت، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. یعنی آینه تمامنمای همه برهههای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان و در یک کلام، جامعِ وجوه تمدنی ایران زمین است.
2- در تاریخ معاصر ایران و دهههای اخیر، ادبیات فارسی، کانون درخشش و تعامل فرهیختگان، اندیشهورزان و محققان نامدار علوم انسانی بوده است. بازآفرینی، احیا یا خلق هزاران اثر ارزنده تمدنی و فرهنگی، اخلاقی ـ دینی، ادبی از مجموعه میراثهای این مرزوبوم با همّت گرانارج محققان ادبیات فارسی و تربیت دهها محققِ موفق، نمونهای از این برکات بهشمار میآید و تاریخ نشان داده است که تنها در ظرف ادبیات، امکان صیانت در این همه میراثها ممکن شده است و در آینده نیز چنین اهمیتی خواهد داشت.
3- امروزه ادبیات فارسی، ضمن اتکا به سنت، از چنان توانمندی برخوردار است تا ضمن پرهیز از نظریهزدگی و اجتناب از رویکرد انفعالی به مرزهای دانش جهان و دستاوردهای فنی و علمی و نظریهپردازیها و رهیافتهای نقد ادبی دنیا متصل باشد و مبتکرانه همراه آن حرکت کند.
در موقعیت کنونی در کشوری که به پشتوانهِ میراثِ بنیانگذارِ جمهوری اسلامی و حمایتهای بیدریغِ مردمِ شریف ایران و با رهبریِ هوشمندانهِ مقامِ معظمِ رهبری و تدابیر و برنامهریزیِ شایستهِٔ دولتِ فرهنگپرورِ تدبیر و امید، به باثباتترین کشور منطقه تبدیل شده است، چنین ادبیات بیش از پیش میتواند برای مشارکت و ایفای نقش به سوی تحققِ تمدنِ نوین ایران اسلامی گام بردارد و بهعنوان پشتوانهِ معرفتی و زیبایی شناختی برای توسعهِ کشور محسوب گردد.
4- ادبیات فارسی، از پشتوانه عظیم از میراثهای غنی و شاهکارهای کم بدیل برخوردار است و میتواند سدی استوار علیه گسست فرهنگی به شمار آید و نشانگر آن است که ادبیات فارسی برخلاف برخی رخدادهای تاریخی که موجب وارد ساختن لطمه به اعتلای تمدن ایران شده بودند شیرازه فرهنگ، باقی مانده و مستمراً بادوام و پا برجا باقی مانده و میتوان این ادبیات را احیاگر عظمت و میراثهای معنوی و فکری این مرز و بوم و نشانهِ اوجِ اتصالِ فرهنگی در حوزه تمدن ایران به شمار آورد و نشانگرِ اصالتِ عظمتِ فرهنگ و میراثهای معنوی این سرزمین دانست. از آنجا که، یکی از اصلیترین آرمانهای انقلاب اسلامی، این نهضتِ ریشهدار، در سایه اندیشه رهبر بزرگش، استقلال همه جانبه علمی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و بهرهگیری از همه دستاوردهایِ دانشیِ بشرِ امروز و جهان کنونی است، امروز تقویت همه جانبه ادبیات فارسی عمدهترین راههای ارتقایِ فرهنگی و اعتلای علوم انسانی در کشور محسوب شود.
چند تقاضا از محققان و استادان ادبیات فارسی بویژه نسل جوان حقیقت پژوه و همکاران گرامی دارم:
1- عنایت داشتن به کارکرد ویژه ادبیات فارسی در حوزه ارزشهای معنوی و ضرورت اهتمام به تقویت تشکلهای پژوهشی و انتقادی انجمنهای علمی در این زمینه: رشته زبان و ادبیات فارسی با عنایت به کیفیت و کمیت استادان و دانشجویان، و اینکه رشته هویتساز و بازتابنده معرفت دینی، میراثی و ارزشهای جوانمردی ایرانی، از حماسه تا ادبیات عرفانی و عیّاری است؛ هم میتواند شبکه نخبگانی ادبیات کشور بهعنوان هسته مرکزی فرهنگ و معنویت ایران را تشکیل بدهد و هم عاملِ مهم ارتباط و اتصال فرهنگی و معنوی ایران با جهانیان و نسل آینده واقع شود؛ ادبیات فارسی میتواند به مثابه نقطه اتصال و پشتوانه اصلی ایرانیان برای گفتگوهای مجموعه فرهنگهای شرق و غرب به شمار آید. لذا وظیفه همهٔ ما در بهرهگیری از ادبیات فارسی در بسط گفتگوی میان فرهنگها دوچندان است.
2- توجه به اهمیتِ اهتمام برای کشف و تحلیل جاذبههای مضمونی و پیامهای جهانشمول و انسانی و مخاطبگرای ادب فارسی و معرفی آن به جهانیان تشنه معنویت در روزگار ما و کوشش برای بازیابی منزلت دیرین آن.
چنانکه استاد فروزانفر مرحوم بر این باورند: "یقین بدانید روزی خواهد شد که اوضاع جهان، حاجت اهل دنیا را به معنویات ثابت خواهد کرد. امروز، دنیا، مسائل معنوی را که حقیقتِ تمدّن است، مورد توجه قرار نمیدهد. ولی روزی بشر از این خواب گران برخواهد خاست و روی بهادبیات خواهد آورد . . .؛ روزی که بشر از تجاوز به حقوقِ هم، آزرده شود؛ قیمتِ حافظ و سعدی و مولوی و شعرایِ دیگرِ فارسیزبان بر مردم روشنتر خواهد شد." (فروزانفر، مجموعه مقالات، 1351، ص 274.)
و استاد همایی نوشتهاند: "تاریخ علمی و ادبی هر ملتی با همچون سلسله ایست بهم پیوسته که اگر حلقهای از آن مفقود شد پیوند این سلسله و در حقیقت رشته حیات معنوی و فرهنگی که کارنامه افتخارات و سرمایه بقاء و رشد ملّی است از هم گسیخته و پایه کاخ مدنیّت آن قوم متزلزل و منهدم میشود. آثار و نتایج زیانبخش بیحدّ و حصر که از فقدان آثار علمی و ادبی برای ملل و اقوام اتفاق میافتد هزار بار از حلقههای مفقود در فرضیّات طبیعی محسوستر و آشکارتر است." (استاد همایی، 1376، مقدمه مصباح الهدیه، ص 2)
"ملّتی که آثار قدیم خود را طاق نسیان بیندازد مثلش مثل مرد کاملی است که همه تجارب و دانستههای گذشته خود را فراموش کن، و چنین مردی اگر صد سال عمر کرده باشد هنوز کودک نادان است." (همان، ص 10)
و استاد زرین کوب نیز یادآور شدهاند: " عطار عزیز ... دنیای آینده اگر دوباره به صدای بال سیمرغ دل نسپرد در منجلاب درماندگی و وانهادگی نابود خواهد شد. در واقع دنیا نه با عصر روحانی تو پایان یافت، نه با عصر بیروح ما پایان میپذیرد. آن کس که چشم بینا دارد طلوع یک صبح روحانی را در افقهای دور دست میتواند مشاهده کند. صدای بال سیمرغ هم از دور دستها طنین دارد و دنیای بیروح عصر ما برای آن که باقی بماند به جستجوی روح بر خواهد خاست و ضرورت همپایی بین تکامل مادّی و تکامل معنوی توقف و رکود این دنیا را غیر ممکن خواهد کرد. با آن که گفتم دنیای تو گذشته است، آرمان تو آینده را عطر روح غوطهور خواهد ساخت، هم اکنون میبینیم که آینده به مرغان سیمرغ جوی تعلّق خواهد داشت. دیر یا زود دنیای ما برای بقای خویش ناچارست عقل را با قلب همساز و هماهنگ سازد. صدای بال سیمرغ طالبان طریق را به شوق خواهد آورد." (عبدالحسین زرین کوب، صدای بال سیمرغ، تهران، 1378، ص 183-184 ).
3- توجه داشتن به ضرورت شناسایی، کشف و فهم روشمند نسبت به ذخائر، ظرفیتها و توان بالقوه متنهای شاهکارهای ادب فارسی در حوزه زیباییشناسی و نظریهپردازی و نقد ادبی؛
4- ادبیات فارسی با تکیه بر تمدّنی استوار و فرهنگی پایدار نباید از تعامل با ادبیات جهان و نظریههای نو بهراسد و در این تعامل بهشرطی که توانمندی و ظرفیت علمی و فرهنگی خود را بشناسد، و قادر باشد آن را به زبان امروز بیان نماید، توفیق فراوان به دست خواهد آورد. در عین حال محققان ادبیات فارسی می توانند با عنایت به اهمیت و نقش میراثهای معنوی ادبیات فارسی در مقابله با گسست فرهنگی و شکافهای معرفتی و فرهنگی بین نسلی؛ از ظرفیتهای عالی آن در این ارتباط میتوانند بهره فراوان جویند.
5- ادبیات فارسی با سابقهای دیرین و میراثی شیرین که دارد، میدانی بسیار مناسب و فراخ برای انعکاس ابعاد گوناگونِ بزرگترین رخداد اجتماعی و فرهنگی و اسلامی سدههای اخیر، یعنی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شاهد ظهور ادبیاتی ویژه در بطن و متن آن است. لذا شایسته است محققان حوزه ادبیات، از این فرصت فرهنگی- تاریخی و رویداد بزرگ ادبی متفرّع از آن بهره جویند و با تحلیل ابعاد وسیع و جنبههایِ عمیقِ ادبیِ برآمده از متنِ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، این اتصال فرهنگی را با میراثهای گرانارجِ قویم و قدیم ادبی فارسی بازبکاوند.
6- ادبیات فارسی از حیث قدرت دربردارندگی و انعکاس فرهنگ این مرز و بوم و آیینگی آداب، اسطورهها و آیین مردم ایران، و فرهنگ غنی عامّه این مردمِ متمدّن ظرفیتِ منحصر بهفرد دارد. از این روی یکی از وظایف همه ما، بویژه محققانِ پرشورِ روشدانِ جوانتر آن است که با بهرهگیری از ظرفیتهایِ شاخههایِ جدید علوم انسانیِ، بویژه مطالعاتِ بینافرهنگی و نشانهشناختی و معناشناختی، ابعاد و جنبههای فرهنگی این ادب غنی جهانی را بیشتر بشناسانند.
7- ادبیات فارسی میتواند عناصر، مواد، مصالح و زیرساختهای ظرفیت نمایشی، زیباییشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، حِکْمی و فلسفی نشانهشناسی، معنیشناسی خود را با بهرهگیری از دانشهای بینرشتهای و با پشتوانه رهیافت فرارشتهای بازشناسی کند. با این رویکرد توانمندیها و ظرفیتهای جهانی آن بیشتر بازشناخته خواهد گردید. توانش و ظرفیتهای داستانها و روایتهای آن برای غنیسازی سینما و حوزه نمایش روشن خواهد شد، بویژه برای فضای مجازی میتواند مجهزتر از اکنون باشد.
اجمالاً، آنکه بر همه ما فرض است ادبیات فارسی را به جهانیان معرفی کنیم و به همگان اعلام کنیم که حقیقتِ تمدن، همان فرهنگ است و فرهنگ، در علوم انسانی ریشه دارد و ادبیات فارسی مرکزیت علوم انسانی ایران است و میتواند به این وظیفه خطیر خود در بازشناسی و بازآفرینی میراثهای معنوی ادبیات و شناساندن آن به جهانیان عمل کند و به تربیت نسل آینده همّت گمارد تا که این پرچمِ فرهنگِ ایران زمین را برای مخاطبان جهان در اهتزاز نگهدارند.
نظر شما :