سی و پنج امین جلسه از سلسله جلسات هفتگی پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی و روابط بین الملل «جامعه شناسی سیاسی وهابیت در عربستان»
سی و پنج امین جلسه از سلسله جلسات هفتگی پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی و روابط بین الملل با موضوع "جامعه شناسی سیاسی وهابیت در عربستان" در روز سه شنبه نوزدهم آبان ماه در سالن اندیشه پژوهشگاه برگزار گردید.
در ابتدای جلسه یکی از اعضای پژوهشکده با بیان دو مقدمه به طرح مسئله پرداختند. اول اینکه از جامعه شناسی سیاسی چه مقصودی داریم، دوم دلایل مهم پرداختن به این موضوع (جامعه شناسی سیاسی وهابیت در عربستان) چیست؟ جامعه شناسی از دیدگاه گروهی به بحث منازعات طبقاتی میپردازد، گروهی دیگر معتقدند که جامعهشناسی سیاسی به بررسی پدیدهها در مناسبات قدرت میپردازد و عدهای نیز معتقدند جامعهشناسی سیاسی به مشروعیت سیاسی توجه دارد. میتوان گفت که هر سه دیدگاه قابل تصور است. درباره وهابیت بهعنوان یک جریان فکری در چند عنصر اصلی میتوان به آن پرداخت. یکی در مقوله مشروعیتزایی این جریان یا مشروعیت بخشی قدرت است. در بعد دیگر مسئله هویت بخشی و ملتسازی است و اینکه وهابیت در موضع قدرت در چه موقعیتی است نیز راه مسئله دیگری است.
اهمیت مسئله جامعهشناسی وهابیت این است که امروزه وهابیت ظهور و بروز پیدا کرده و جنبههای خشونتآمیز را به شدت در سطح منطقه شاهد هستیم. خود این مسئله مهم است چرا وهابیت به این سمت سوق داده شده؟ آیا این حرکت از سوی وهابیت جدید است؟ یا سابقه دیرینهای دارد؟ در اینجا نقش عربستان در جهان اسلام هم مهم است. عربستان در چند دهه اخیر در جهان تسنن سیادتی پیدا کرده از جهت خادمالحرمین بودن، بالطبع این سیادت با وهابیت هم ارتباط پیدا میکند. به نظرم خود این سیادت سعودیها هم مهم است. مسئله دیگری که اهمیت دارد این است که چیزی که ما شاهدآن هستیم این است که دنیای مدرن با وهابیت مشکلی ندارد و عکسالعمل تندی از سوی وهابیت نشان نداده است یا ساز و کارهای وهابیت را مورد تحدید قرار نداده است. این خود سوال برانگیز است و میتوان گفت که رابطه هویتی میان وهابیت و اندیشه مدرن یا غرب برقرار است که علیه او عکسالعمل تند نشان نمیدهد یا اینکه مسئله تاکتیکی است. دلیل دیگری که میتوان اضافه کرد مشاهداتی بود که در حج امسال در مکه و مدینه شاهدآن بودیم. خصوصاً در مکه مردمی که با آنها در تماس بودیم نوع رفتارشان و حضور پر رنگ وهابیت در این رفتارها برای من بحث برانگیز بود خصوصاً لحظه خروج از منا و ورود به شهر عکسالعمل معمولی بود و هیچ تغییری در رفتار مردم وجود نداشت. در مراکز مذهبی هم همینطور بود. احساس میشود که این قضیه ارتباطی با وهابیگری دارد و تصورم بر این بود که شاید یکی از این زاویه بتواند این قضیه را مطرح کند.
یکی دیگر از اساتید بیان کرد: از بدو اسلام دو جریان داشتیم جریان شیعی و جریان تسنن. وهابیت چیز سومی بود که پدید آمد و در تاریخ اسلام سابقهای نداشته است؛ این هم بحث علمی دارد، هم بحث سیاسی و هم بحث اجتماعی. حتی اختلاف بین شیعه و سنی با تمایزاتی که بین وهابیت و مسلمانان بوده اینگونه نبوده است. یعنی شیعه و سنی با اختلاف در کنار هم زندگی میکنند ولی وهابیت همه چیز دارد و اختلافات را به همه عرصهها کشانده است و از وقتی متولد شده همیشه مسئله بوده است، از عوارض آن بعضی خشونتها و قدرتها و رفتارهای سیاسی است. وهابیت از سیصد سال گذشته دائما مسئله بوده الان هم وقتی مسئلهای مثل داعش اتفاق میافتد وهابیت دو مسئله خواهد شد . خود وهابیت نه در سابقه تاریخ اسلام مثل و مانندی نداشته و جهان اسلام با آن درگیر است.
چیزی که در مردم عربستان شاهد آن بودیم یک دیانت فردی شده در عربستان وجود دارد که هیچ ظهور و بروزی در عرصه جامعه و سیاست ندارد و فقط در بعضی رفتارها مشاهده میشود و ظهور و بروز مذهبی فقط در مکانهای مذهبی مثل مساجد دیده میشود خارج از این مکانها هیچ گونه ظهور و بروزی وجود ندارد. حتی بسیاری از مساجد تاریخی تخریب شده است که این خیلی مهم است از طرف دیگر مساجدی ساخته شده که کاملا مدرن و با تجهیزات هستند. سعی بسیار شده که بسیاری از نمادهای دینی حتی در مساجد انجام نشود مثلاً نام پیامبر(ص) همراه با صلوات نمیباشد. گرایش بیاحترامی و بیحرمتی نسبت به مساجد تاریخی در آن وجود دارد که نوعی تقدسزدایی از مساجد محسوب میگردد. خوابگاه بودن مساجد یک نمونه از بیاحترامی سعودیهاست. یعنی اندازهای که خوابگاه بودن نمود دارد عبادتگاه بودن مساجد نمود ندارد. پیامد این تقدسزدایی این است که قدرت خیلی راحت توانسته سلطه مقتدرانه پیدا کند. پرسش این است که چه چیزی در فردی شدن دیانت نقش داشته است؟ پاسخ این است که وهابیت در فردی شدن دیانت در عربستان بسیار موثر بوده، مضافاً اینکه علاوهبر فردی شدن دیانت در یک نوع ملتسازی و دولتسازی نیز وهابیت نقش داشته است. حاکمیت جدید در عربستان تا آنجایی است که پژوهشگران غربی از آن به عربستان مدرن یاد میکنند.
یکی دیگر از اعضا بر این نکته نظر داشتند که وجه مسالهساز بودن وهابیت در این بحث روشن نیست و کمتر از نگاه جامعهشناسی سیاسی به موضوع توجه شد. مطلب بعد آنکه دیانت فردی شده بیشتر آلت دست قدرت است یا دیانت سیاسی شده؟ به نظر دیانت سیاسی شده بیشتر مطمع نظر قدرتمندان است. به این نکته نیز باید توجه کرد که چگونه یک عقیده از سویی دیانت را فردی میکند و از سوی دیگر در ملت سازی نقش دارد.
در اینباره توضیح داده شد که دیانت وقتی فردی شده است آلت دست قرار میگیرد و وسیلهای برای سیاست شده و به دیانت سیاسی شده تبدیل میشود. بنابر این دیانت سیاسی شده روی دیگر دیانت فردی شده است. اما وجه فردی شدن دیانت آن است که انسان تربیت شده وهابی تنها است و با کسی نمیتواند ارتباط برقرار کند چرا که شرک محسوب میشود، حتی عقاید دینی خود را نمیتواند بروز دهد زیرا معتقد است یکی از مظاهر شرک می باشد. از اینرو تقدسزدایی میشود تقدسزدایی یکی از جنبههای وهابیت است مثلاً کسی که مرده است هیچ کاری برای او نمیکنند و فقط تحویل کارگر قبرستان میدهند و حتی محل قبر را نیز مشخص نمیکنند و اعتقاد دارند که یکی از مصادیق شرک است.
دیگر عضو این نشست علمی به جنبههای استفاده ابزار از دین توسط جریانهای افراطی وهابی و یهودی و نیز پیروی محض جامعه وهابی از راس قدرت اشاره کردند. دیگر شرکت کننده نشست به تفصیل درباره جریانشناسی احیاگری اسلامی و نسبت آن با سلفیگری در گذشته و حال در عربستان مطالبی مطرح کردند. نشست علمی پژوهشکده در هفته آینده به همین موضوع می پردازد.
نظر شما :