گزارش آفتاب یزد؛ چرا مردم ایران هر معضل را تبدیل به ‌جوک و شوخی می‌کنند؟/در گفتگو با دکتر سید جواد میری

۰۸ تیر ۱۳۹۴ | ۱۷:۳۱ کد : ۱۰۸۴۳ اخبار اساتید پژوهشگاه
تعداد بازدید:۶۴۷۴

خبر عجیب و غیرقابل باور است و تا حدی نزدیک به فاجعه؛ آنقدر باورنکردنی و عجیب که با وجود تایید شدن از سوی مسئولان، باز هم عده‌ای نمی‌توانند آن را باور کنند. هرچند بار اول نیست که چنین اخباری منتشر می‌شود و در کمال ناباوری عده‌ای خوش‌بین و خوش‌خیال تایید هم می‌شوند.
یک روز اختلاس
170 میلیاردی و روز دیگر
اخــــــتلاس 3000 میلیاردی و امروز هم "گم شدن دکل نفتی ایران"؛ آن هم نه یک دکل پلاستیکی یا اسباب‌بازی بلکه یک دکل چند تنی با کلی دم و دستگاه و ارزشی حدود 240 میلیارد تومان!!! حال عده‌ای چه باور کنند چه نکنند واقعیت این است که این دکل در دولت قبل گم شده است و تاکنون تلاش‌ها برای یافتن این گم‌شده عظیم‌الجثه بی‌نتیجه بوده است. اینکه چی شد این دکل گم شد و چه کسی آن را گم کرد و چگونه از خلیج مکزیک سردرآورد و... را کسی نه می‌داند و احتمالا نه می‌تواند بداند و نه اصلا موضوع این گزارش است. نکته جالب توجه در زمینه این خبر، واکنش مردم است؛ مردمی که مثل بسیاری از اتفاقات تلخ و مصیبت‌بار پیش از هر عکس‌العمل دیگری دست به ساخت و دست و به دست کردن ‌جوک و مطالب طنز درباره آن اتفاقات زده‌اند. هنوز بسیاری از ما در خاطرمان هست ‌جوک‌هایی که بعد از ماجرای اسیدپاشی اصفهان یا برایمان ارسال شده بود یا از کسی شنیده بودیم. هنوز هم خیلی ها ‌جوک‌های ماجرای تعرض دو شرطه عربستانی به دو نوجوان ایرانی را برای هم رد و بدل می کنند و هنوز هم لابه‌لای پیام‌هایمان یکی دو ‌جوک درباره فساد اقتصادی و اختلاس‌های کلان در جامعه پیدا می‌شود. اصلا گویی جزو لاینفک زندگی‌مان شده که به محض رخ‌دادن اتفاقی تلخ و منتشر شدن خبری تاسف‌برانگیز منتظر ‌جوک‌های جورواجور درباره آن باشیم. اخیرا هم که به لطف مجدد دولت قبل سوژه ‌جوک‌های جدید ناغافل از راه رسیده و بازار دورهمی‌های مجازی و موبایلی را حسابی داغ کرده و جالب آنکه این شوخی‌های دکلی پا را از ‌جوک و متن فراتر گذاشته به مصاحبه و نقاشی و اعلامیه‌های طنز هم راه پیدا کرده‌اند و گاه آنقدر نمک طنزشان زیاد است که شنونده یا خواننده در نهایت از سر خنده یک دل سیر هم گریه می‌کند:
-ماجرای دکل منو یاد سرقت اثر تاریخی چال اسکندرون توی سریال «شبهای برره» انداخت. اونجایی که کَیانوش داشت گریه می‌کرد
و می‌پرسید که آخه مگه چاله رو هم میشه دزدید؟ حالا فهمیدیم
که، هاااااا، وَشِد...
یه بار یه فامیله می‌خواد بره دولت ... مدیر بشه میگن نمیشه دیگه تیم رو بستیم، میگه باشه پس من یه دکل برداشتم.
یک دکل نفتی که دارای اختلال حواس است با شلوار راه راه و پیراهن رکابی از منزل خارج شده و تاکنون برنگشته است... از یابنده تقاضا می‌شود آن را به نزدیک ترین صندوق پستی بیندازد.
و حال سوالی که در این میان به ذهن خطور می‌کند این است که چرا اخیرا مردم با زبان طنز و ‌جوک به استقبال اتفاقات تلخ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می روند؛ سوالی که پاسخ آن را می‌توان در اظهارات یک جامعه‌شناس در گفتگو با آفتاب یزد جستجو کرد.
سیدجواد میری در پاسخ به اینکه «چرا مردم در مواجهه با اتفاقات تلخ و گاه در حد فاجعه تنها به زبان طنز متوسل می‌شوند»، اظهار کرد: در ابتدا بگویم وقتی در مورد مردم صحبت می‌کنیم باید یک نکته را مشخص کنیم. مفهوم مردم یعنی چه؟ گاهی ما در زبان حقوقی و جامعه شناسی حقوق یا حتی فلسفه حقوق از مردم صحبت می‌کنیم اما با مفهوم ملت. حال مفهوم ملت که پدیده‌ای نوین در ادبیات حقوقی و فلسفه حقوق
است مبتنی بر یک واژه به نام شهروند است. دانشیار حوزه جامعه شناسی
پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: درچنین چارچوب و پارادایمی
وقتی از مفهوم مردم صحبت می‌کنیم یعنی مشخصا از پدیده‌ای به نام ملت یا شهروند صحبت می‌کنیم که یک ادبیات خاص دارد و ما نیز بر این اساس یک فضای حقوقی و حقیقی مشخص را پیش روی خود ترسیم می‌کنیم. حال اگر در سوال شما منظور از مردم، شهروند یا شهروندان هستند این تعبیر مستلزم آن است که جامعه مدنی وجود داشته باشد. وی با بیان اینکه حال منظور از جامعه مدنی چیست؟ ادامه داد: جامعه مدنی جامعه‌ای است که در آن نهادها، انجمن ها، NGOهایی وجود دارند و فضایی را در جامعه به وجود آورده اند که افراد واحد از هم گسیخته یک پیوند مشترک بینشان ایجاد شده است تا بتوانند در برابر حکومت یا نهاد دولت به عنوان یک واحد حقیقی و حقوقی از حق و حقوق خود دفاع کنند. این جامعه شناس تاکید کرد: ما وقتی از مردم صحبت می‌کنیم باید مشخص کنیم این مردمی که از گم شدن دکل یا سایر موضوعات جدی جامعه جُک درست می کنند، آیا واقعا برای آنها فضایی در جامعه سیاسی کشور وجود دارد که به غیر از ادبیات طنز بتوانند ادبیات حقوقی به کار ببرند و از حقوق حقیقی خود دفاع کنند، بدون اینکه در این میان کسی اذیت شود؟ میری در ادامه افزود: این فضا یک منظومه معرفتی است که هر کدام از این تعاریف همراه با یکسری مسئولیت‌ها و یکسری حق و حقوق هستند. ولی برای مثال دولت از مردم وظیفه را بخواهد اما حقوق نهادی، اجتماعی و سیاسی برای آنان قائل نشود. وی با بیان اینکه حال اگر مردم در این شرایط از زبان طنز استفاده نکنند چه کنند؟ اظهار کرد: در کشور ما متاسفانه بسیاری از راه‌ها و گفتمان‌های اجتماعی به یک انسداد یا بن‌بست منتهی شده‌اند تا جایی که تقریبا در حافظه و ذهن مردم نهادینه شده که برخی حرکت‌ها و رویکردها اگر بخواهد در جامعه به منصه ظهور برسدگروهها و جناحها برآنان فشار می‌آورند.میری با تاکید بر اینکه این موضوع به همه جوامع مربوط می شود، اظهار کرد: در تمام جوامع مدرن نهاد حکومت به مثابه یک چکش است. اما آنچه باعث تفاوت بین جوامع توسعه یافته سیاسی و عقب‌مانده سیاسی می‌شود این است که در جوامع توسعه یافته بین مردم و نهاد حکومت یکسری سپرهایی (انجمن‌ها یا نهادها) وجود دارند که باعث می‌شوند چکش حکومت مستقیم به سر مردم نخورد.این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه «پس روش بهره گرفتن از ادبیات طنز چندان تاثیرگذار نیست چون اگر بود، حکومت‌ها جلو آن را هم می‌گرفتند» بیان کرد: این روش بیشتر برای تخلیه روانی است. یعنی طنز به عنوان فضایی مورد استفاده مردم جامعه قرار گرفته تا خود را تخلیه روانی کنند. اگر ادبیات و ادب ایرانی را از دیرباز نگاه کنید نمونه‌های طنز کلاسیکی مثل عبید زاکانی را می‌بینید. آن طور که از آثار عبید پیداست در جامعه آن روز ایران تظاهر، ریا و ... غوغا می‌کرده و در صورتی که کسی می‌خواست به بعضی از مسائل و مشکلات جامعه به صورت مستقیم بپردازد یا تکفیر می‌شد یا در نهایت مثل ابن‌سینا از خوارزم به همدان فرار می‌کرد.میری ادامه داد: در نتیجه عده‌ای گفتمان دیگری را راه انداختند که گفتمان طنز و هزل بود و در قالب چنین ادبیاتی اقدام به نقدهای تند اجتماعی و بعضی رویکردها و نگرش‌های فرهنگی، مذهبی و ایدئولوژیک غالب آن زمان کردند.این جامعه شناس با بیان اینکه هدف آنها از این ادبیات آگاهی بخشی به اقشار مختلف جامعه و مفهوم‌سازی بود، خاطرنشان کرد: برای مثال عبید این موضوعات را که در جامعه‌ای که تنگ‌نظری، نبود سعه صدر، فشار ایدئولوژیک وجود داشته باشد، ریا و تظاهر رشد می‌کند و میل به ظاهرگرایی باعث تحجر و واپسگرایی می‌شود، بسیار زیبا با زبان طنز بیان می‌کند. میری با تاکید بر اینکه پس استفاده از زبان و ادبیات طنز برای بازگو کردن مشکلات جامعه ریشه تاریخی دارد، اظهار کرد: چنین نگرشی در ادبیات ما ریشه تاریخی دارد. اما ممکن است ما امروز عبید زاکانی در جامعه‌مان نداشته باشیم و بیشتر طنزپردازان به صورت زیرزمینی فعالیت کنند به همین دلیل است که ادبیات طنزجامعه امروز نتوانسته مانند دوران کلاسیک رشد کند و جایگاه مهمی داشته باشد تا این نقدها هم به گوش سیاستمداران برسد.
استادیار حوزه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی در ادامه با بیان نکته‌ای اظهار کرد: موضوع مهم دیگر در این میان مشکل فساد ســیستماتیک در سیستم اقتصادی و اجتماعی جامعه ماست تا جایی که این فساد چنان نهادینه و فراگیر شده که افراد جامعه در برابر آن خنثی و کرخت شده‌اند. برای نمونه تا چند سال پیش اگر مردم خبر اختلاس یا فسادی را می‌شنــیدنـــد برانگیخته می‌شدند و حتی این موضوع به برانگیختگی اجتماعی منجر می‌شد اما در شرایط امروز که حداقل هفته‌ای 2 بار خبر دزدی و اختلاس‌های میلیاردی یا گم شدن یک دکل با آن عظمت به گوش مردم می‌رسد، مردم دیگر با شنیدن این اخبار نه برانگیخته می‌شوند نه احساس مطالبه‌گری در آنها شکل می‌گیرد.میری با تاکید بر اینکه یکی از عواملی که باعث ایجاد و استمرار جامعه مدنی می‌شود تنها آگاهی نیست، گفت: بلکه این آگاهی و مطالبه حق و حقوق اجتماعی است که تعیین کننده می باشد. ولی وقتی چنین فضایی در جامعه نباشد و از سوی دیگر مردم در مقابل یک موضوع خنثی شده باشند دیگر اتفاقات بعدی برای افراد اهمیتی نخواهد داشت و مردم تنها به این فکر می‌کنند که در چنین وضعیتی به این فکر باشند که گلیم خود را از آب بیرون بکشند. این درحالی است که برای مثال در دوران جنگ و دفاع مقدس، قاطبه مردم به دنبال گلیم خود نبودند بلکه خودشان را در یک جمع می‌دیدند و اصلا بحث من و تو و فردیت میان نبود بلکه همه چیز «ما» بود. اما اکنون ما در وضعیتی قرار داریم که در جامعه شناسی به «آنومیک» مصطلح است. وی در توضیح وضعیت «آنومیک» نیز گفت: در این وضعیت جای ارزش‌ها عوض می شود. مردم نمی‌دانند چه چیزی ارزش و چه چیزی ضدارزش است. مثلا من نوعی که اکنون پست و مقامی دارم آیا باید از این موقعیت برای احقاق حقوق دیگران بهره بگیرم یا به نفع خود و اطرافیانم از آن استفاده کنم. وقتی جامعه در چنین فضایی غوطه‌ور است و ارزش‌ها به حاشیه رانده شده‌اند، حال هر کسی به دنبال منافع فردی و شخصی خویش است. در نتیجه وقتی در جامعه‌ای مثل ایران همه از منیت حرف می زنند و فقط به دنبال از آب بیرون کشیدن گلیم خود هستند، باید شاهد هرج و مرج و آشوب ذهنی و اجتماعی باشیم. به همین دلیل هم هست که مردم در مقابل فسادهای مختلف به جای اینکه به دنبال مطالبه‌گری جمعی و مدنی باشند که یک زیربنای حقوقی صحیح دارد، یا جامعه گریز شده‌اند و اصلا عکس‌العملی نشان نمی‌دهند یا به طنز و جک متوسل شده‌اند یا به فکر راهی برای ماهی گرفتن از آب گل آلود به نفع خود هستند.

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :