دومین روز از همایش آینده فرهنگ در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
شاهنامه فردوسی و نیاز انسان امروز با تاکید بر گفتگو و مفاهمه
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس
با اینکه در ژانر حماسه (epic ) مهمترین بن مایه (motive )، «جدال» است و اساس پیرنگ (plot ) داستان و شیرازه نظام روایی آن را در شخصیت پردازی روایتهای رزمی تشکیل میدهد، اما حکمت و نظام اندیشگانی فردوسی آنچنان شالوده داستانها را در کاخ بلند نظم شاهنامه سرشته است که در عین حفظ صورت جدال آمیز ماجراها؛ رهیافتها و جهت گیریها و غایتها عموماً در خدمت گفتگومندی، عقلانیت، فرزانگی و پرهیز از خشونت و افراطیگری و صیانت از حریم آزادگی و تعالی انسانی قرار میگیرد. اگرچه از نظرگاه سبکشناسی (stylistic ) و تصویرگری هنر ادبی و خیال پردازی (imagination ) در روایتهای شاهنامه غلبه بر توصیف صحنههای جنگ است، اما از دیدگاه مضمون شناسی، پیام مسلط (theme ) و اصلی بر پرهیز از خشونت و هشدار نسبت به افراطی گری و کشتار استوار گردیده است. فردوسی بر مبنای حکمت ژرف اشراقی، اسطورهای و اسلامی از همان آغاز، در طراحی داستان ایرج ترجیح گفتگوی مداوم، مفاهمه و صلح و پرهیز از خشونت را گوشزد میکند و در ادامه ضرورت گسترش داد و اجتناب از افراطیگری در دوران اول حکومت جمشید را نیز به تصویر میکشد و زیانهای خروج از تعادل و فروتنی را در بخش دوم زندگی وی تبیین میسازد و در ماجرای فریدون که بنیاد حکومت سراسری ایران بزرگ طراحی میشود، هم از زبان فرانک، مادر فریدون و هم در خلال منشور حکومتی فریدون نیز نفی خشونت و پرهیز از افراطیگری را تبیین میسازد و یکپارچهتر از آن، از زبان سیندخت در ماجرای ازدواج زال و رودابه این مهم را نگارگری میکند و سرانجام رستم، این نماد بزرگ ایران و ایرانی را میوه و نتیجه پرهیز از خشونت و اجتناب از بروز جنگ میان ایران و کابل و ثمره ازدواج زال سیمرغ پرورده با رودابه، بازمانده نسل ضحاک معرفی میکند و همچنان این رهیافت را در تار و پود داستان سیاوش و کیخسرو شکوهمندانه به نمایش میگذارد. حتی این رویکرد فردوسی در گفتگوهای رستم با اسفندیار برای ترسیم ضرورت پرهیز از خشونت نیز آشکارا جلوه میکند. و نهایتاً میتوان گفت: شاهنامه فردوسی به دلیل بنیانهای اسطوره ایرانی بر پایه مسائل بنیادین انسان شناسانه استوار گردیده است و موضوع اصلی و کلان آن را انسان، اضطرابها و دغدغههای انسانی تشکیل میدهند. این مضامین نه تنها در سراسر بخش اسطورهای جلوهگرند، در عمده بخشهای پهلوانی نیز حضوری جدی دارند. بلکه فردوسی حتی در جای جای بخش تاریخی نیز حکیمانه مسائل و دغدغههای انسان را به صورتی پر رنگ و پر مایه در نظر گرفته است. اساس حکمت فردوسی نیز، اعتلای هویت انسانی، آزادگی انسان، دانایی محوری، خردورزی، دانشی مردی، فرزانگی و پرهیز از طمع، خودستایی، ستمگری، خود فراموشی و خود باختگی است. در روزگار ما تعدّد جنگها و صدمات ناشی از آن در انسان مدرن حکایتگر آن است که یکی از عمدهترین نیازهای انسان امروز پرهیز از خشونت و افراطیگری است و فردوسی قرنهای پیش، دردمندانه و هنرمندانه و حکیمانه و با زبانی غیر مستقیم، پیام مسلط شاهکار خویش را گفتگو و مفاهمه قرار داده و ژانر حماسی را به ظرفیتی برای نکوهش منازعه، مخاصمه و خشونت و بیان مضرات جنگ و کشتار تبدیل کرده است.
کلیدواژه ها:
شاهنامه فردوسی، پیام جهانی، دغدغه انسانی، گفتگومندی نکوهش، خشونتگری.
نظر شما :