متن مصاحبه رئیس پژوهشگاه در مورد تغییر و بازنگری در رشته های علوم انسانی
برای تحول در علوم انسانی بعضی ها فقط راه سلبی یعنی حذف را یاد گرفته اند
خبرآنلاین: حرف من این است که اصلا چرا به جای اینکه رشته هایی را در دانشگاه علامه طباطبایی حذف کنیم در دانشگاه پیام نور چنین کاری را نمی کنیم؟ من معتقدم که ما باید تمام تلاشمان را در راه رشد رشته های علوم انسانی بکنیم .
یکی از مباحث پر سر و صدای هفته گذشته حذف برخی رشته های علوم انسانی و بازگشت مجدد و آن ها بود حمیدرضا آیتاللهی استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی در رشته فلسفه و مدیر سابق گروه فلسفه این دانشگاه است. او همچنین ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و انجمن علمی فلسفه دین ایران را بر عهده دارد. او دارای کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه تهران و دکترای فلسفه از دانشگاه وریج بروکسل است.با او در مورد تغییر و بازنگری در رشته های علوم انسانی و بحث این که حذف رشته ها به خواسته پژوهشگاه علوم انسانی بوده است گفتگویی انجام داده ایم :
بحث ما در مورد تغییر و تحولاتی است که در رشته های دانشگاهی داده شده است و بعضا مثلا در یک دانشکده 13 رشته حذف شده و به طور پراکنده در برخی از دانشگاههای کشور، رشته هایی از علوم انسانی حذف شده است. گفته شده که پژوهشگاه علوم انسانی نقش بزرگی در این موضوع داشته و این پژوهشگاه مطالعه میکند و اعلام می کند که رشته های دانشگاهی باید چطور باشند. آیا این موضوع درست است؟
خیر، این موضوع درست نیست. بر اساس اعلام پژوهشگاه، نه رشته ای اضافه می شود و نه حذف. موضوع این است که در زمینه تحول علوم انسانی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور قانونی این وظیفه را به عهده گرفته و شورای تحول در علوم انسانی به طور تخصصی این موضوع را پیگیری می کند. شورای تحول در علوم انسانی موظف است که تمامی تحولات در زمینه استادان، دانشجویان، برنامه تحول و ... را انجام دهد. این شورا یک سری گروههایی را هم ایجاد کرده که در این زمینه ها کار کنند. اما معمولا اینطور کارها، کارهایی درازمدت است. من به شخصه معتقدم که به رغم اینکه این کارها درازمدت است ولی باید یک سری کارهای کوتاه مدت هم در این مورد انجام دهیم. برای این کار، ما اقدامی که کردیم این بود که سرفصلهای علوم انسانی اصلاح شوند اعم از اینکه مطالب به روز شوند و سرفصلهایی که تغییر کرده، به روز و کاربردی کنیم و سرفصلهای جدید با ایده های جدید ایجاد کنیم. برای این کار هم، سیاستی که به عهده گرفتیم این بود که همه اساتیدی را که این دروس را درس میدهند درگیر کنیم. از طرف دیگر 38 رشته را که کمتر تغییر پیدا کرده بودند را در معرض تغییر قرار دهیم و فقط در مقطع لیسانس. در این 38 رشته، درسهای مهمی که احتیاج به تغییر داشت را انتخاب کردیم و در هر رشته دروسی را انتخاب کردیم و بعد از آن گشتیم که در تمام ایران چه کسانی این درسها را تدریس میکنند، پرسشنامه ای را تدوین کردیم و به 3021 استاد را در این 38 رشته پیدا کردیم و بعد از آن پرسشنامه ها برگشت و به کمیته هایی که مربوط به برنامه ریزی درسی وزارتخانه هستند و اعضای شورای تحول اعلام کردیم که این پرسشنامه ها را به طور دقیق بررسی کنند و اطلاعات را تهیه کنند. در حال حاضر این کار در مراحل پایانی است و یقینا مقطعی است. و کسانی که جدید میخواهند بیایند سرکلاس، دوباره درسهای 30 سال پیش را نخوانند. این کار، بسیار بزرگ است و همه دروس از لحاظ فرهنگی و اسلامی و ... به روز میشوند. ما به شدت معتقدیم که این رشته ها نه تنها نباید حذف شوند بلکه باید زودتر بحث تحول آنها بررسی شود. اما متاسفانه یک سری افراد، تنها راه حل را حذف این رشته ها میدانستند. بعضی دانشگاهها، رشته ها را حذف کردند.
یعنی این حذف رشته های هیچ ربطی به شما نداشته است؟
نه اصلا به ما ربطی نداشت. ولی باید بگویم که به هیچ عنوان چنین رفتارهای ایشان را نمی پسندم. بالاخره کلی از استادن کشور با شور و نشاط بحث تحول را پیگیری میکنند و کلی وقت در این مورد گذاشته شده و آقای شریعتی، ساده ترین راه را یعنی حذف رشته ها را به کار بسته است.
ولی چند روز پیش اعلام شد که تعدیل طبق نظر پژوهشگاه بوده است
من در این مورد هیچ اطلاعی ندارم و بعد از شما متوجه این موضوع شدم. من اساسا با این موضوع مخالفم. دلیلش هم به سال پیش برمی گردد که خدمت مقام معظم رهبری رفته بودم و در آنجا گفتم که برای تحول در علوم انسانی بعضی ها فقط راه سلبی را یاد گرفته اند، مانند رشته فلسفه، زنان و ... . یک سری از افراد می گویند که باید این رشته ها را حذف کنیم در حالی که ما اگر فلسفه را نشناسیم، غرب را نمی شناسیم که بتوانیم وضعیت خودمان را در مقایسه با آنها درک کنیم. من به شدت نسبت به این موضوع گلایه کردم و خطرش را از همان پارسال احساس میکردم.
غیر از دانشگاه علامه، دانشگاه تهران هم مثلا در رشته روزنامه نگاری، اصلاحاتی را انجام داده است. شما در این مورد اطلاعی دارید؟
من اطلاع خاصی در این مورد ندارم ولی باید بگیوم که اتفاقا یکی از رشته هایی که در شورای تحول دروس، بررسی شده و سرفصلهای تغییر و تحول آن آماده شده همین رشته روزنامه نگاری است که طی چند هفته به وزارت علوم فرستاده می شود. جالب اینجاست که این موضوع وظیفه پژوهشگاه علوم انسانی هم نیست و وظیفه معاونت آموزشی و شورای برنامه ریزی وزارت علوم است. معاونت آموزشی از پژوهشگاه خواسته که ما این کار را کبنیم و یعنی ماموریتی را به ما سپرده است.
آقای دکتر برخی توجیه شان در این مورد این است که برخی رشته های دانشگاههای ما به صورت ناهمگون توسعه یافته است. اینکه به هرحال فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی در کشور ما بیش از نیازمان است. شما فکر نمی کنید که از قبل باید فکری برای این موضوع می شد و اساسا چه نیازی بود که این ما این همه دانشجوی علوم انسانی داشته باشیم؟
بله، این ایراد وجود دارد. اصولا وزارتخانه محدودیتهایی را دارد و مثلا اگر رشته ای را ایجاد نکند و یا دانشجو نگیرد، افراد مثلا می روند در کشورهای دیگر مانند مالزی و ... در دانشگاههای دست چندم تحصیل می کنند و آن چیزی که بیاد دستشان بیاید، نمی آید. به هرحال همانطور که در برنامه پنجم توسعه این موضوع به عهده وزارت علوم گذاشته شده است، برنامه ای برای شناساندن رشته های علوم انسانی به دانشجویان باید وجود داشته باشد. وزارت به شدت دنبال این است که برنامه ریزی ای در این مورد انجام دهد و کار بسیار بزرگی را دارد انجام میدهد. از سوی دیگر شرایط فرهنگی هر استان با استانهای دیگر فرق میکند و در این مورد هم کارهای ارزشمندی در وزارتخانه در حال انجام است.
موضوع دیگر، بحث انتخاب است. مثلا شما میگویید که برخی افراد میروند مالزی درس میخوانند ولی خب به هرحال گرایش هم وجود دارد. یک نفر دوست دارد که روزنامه نگاری بخواند و ما نمیتوانیم این انتخاب را از او بگیریم.
بله ما نمیتوانیم چنین کاری را بکنیم. ولی خب موضوعی که وجود دارد این است که مثلا در رشته فلسفه که بررسی کرده اند، دیده تند که غیر از یک نفر، هیچکس نبوده که انتخاب اولش رشته فلسفه بوده باشد. تعداد زیادی از روی ناچاری می آیند این رشته را بخوانند و این یک معضل برای مملکت ماست.
آقای دکتر این مشکل به نظام پایه آموزشی ما بر نمی گردد؟ اینکه مثلا دانش آموزان با معدلهای پایین می روند و انسانی میخوانند و هیچ تشویقی هم برای خواندن رشته های دیگر نمی شوند.
سوال من این است که چرا باید تشویق شوند؟ ماجرا چیز دیگری است. دانشجویان ضعیف، کمتر کارآیی اجتماعی دارند و نمیتوانند به سطح درآمدی بالایی دارند و این موضوع باعث میشود که ضعیف بمانند. ما مثلا در سالهای جنگ، بالاترین سطح را در رشته پزشکی داشتیم ولی کم کم این موضوع ضعیف شد، چرا که کم کم تعداد پزشکان زیاد شد و مثلا پزشکان عمومی دیدند که درآمدشان از یک معلم هم کمتر است و به شدت افسرده شده بودند. بعد دیدیم یک دفعه گرایش به رشته های ریاضی زیاد شد. بنابراین پارامترهای دیگری در این موضوع دخیلند و با تشویق صرف، کاری را از پیش نمی برد. این مشکل یک پارامتری نیست و وقتی ما میتوانیم تشویقی داشته باشیم که برنامه کلی در این مورد داشته باشیم. سال گذشته کشور انگلیس به اندازه کل درآمد سالانه نفتی ما، فقط از صادرات خدمات حقوقی درآمد داشته است. پس میتوان با برنامه ریزی درست به چنین جایگاهی رسید.
پس آقای دکتر شما با این اوصاف با به کار بستن راه حلهای حذف و ... در مورد رشته های علوم انسانی مخالفید؟
بله من به شدت مخالفم. حرف من این است که اصلا چرا به جای اینکه رشته هایی را در دانشگاه علامه طباطبایی خذف کنیم در دانشگاه پیام نور چنین کاری را نمی کنیم؟ که مثلا تواناها بتوانند وارد دانشگاهها شوند. من معتقدم که ما باید تمام تلاشمان را در راه رشد رشته های علوم انسانی بکنیم.
نظرتان در مورد اسلامی شدن دروس علوم انسانی چیست؟
اسلامی یا بومی شدن علوم انسانی در همه جای دنیا هست. مثلا جامعه شناسی آلمان با آمریکا فرق دارد. هر موقعیتی برای خودش یک نوع رویکرد دارد. چیزی که مهم است این است که نگاه غربیها بر اساس مبانی ارزشی است و شعاری نیست. آنها فرهنگ خاص خود را دارند که به فرهنگ ما نمی خواند. اصل موضوع در اسلامی شدن دانشگاهها این است که ما باید با موضوعات، فعال برخورد کنیم، یعنی نگاه منتقدانه داشته باشیم، اول بفهمیم و بعد نقد کنیم. بعد خودمان ساختار ارائه دهیم که متناسب با نگرشها و ارزشهای ما باشد. برخوردهای سلبی و ... در این مورد نتیجه نمیدهد. باید غرب را شناخت و از آن نترسید.
آقای دکتر از نظر شما عوض شدن سرفصلها چقدر در کارآمد کردن رشته های علوم انسانی تاثیر داشته باشد؟
در این سال ها ما به دانشجویان فقط حفظیات یاد داده ایم و مهارتی به آنها نیاموخته ایم. ما در تغییر سرفصلها گفته ایم که دانشجویان باید در این رشته ها چه چیزهایی را بیاموزند و بعد از آن چه مهارتهایی باید داشته باشند. این کار بسیار مهم و جدیدی است که ما نجام داده ایم. وقتی مهارت وجود داشته باشد، دیگر ارزیابی ها براساس اطلاعالت نیست، بر اساس مهارتهاست . رفته رفته افراد به سمت مهارتها می روند. اگر این مهارتها در دروس ما بیاند و استادان موظف شوند که آنها را بیاموزند، باید منتظر کارآیی زیادی هم در این رشته ها باشیم.
شما با تعلیق رشته ها هم مواقق نیستید؟
با تعلیق این گونه موافق نیستم ولی با تعلیق جهت دار، موافقم. به جای تعلیق باید تمام انرژیهایمان را به کار بگیریم و ترم به ترم تحول ایجاد کنیم.
نظر شما :