گزارش برگزاری ششمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران
رویکرد زبانشناختی به مسئله کرونا
گزارش برگزاری ششمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران
با موضوع: «رویکرد زبانشناختی به مسئله کرونا»
ششمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی-اجتماعی کرونا در ایران، روز چهارشنبه 15 اردیبهشت 1399 با حضور صاحبنظران و دانشجویان از ساعت 16 الی 18 برگزار شد. در این نشست که با عنوان «رویکرد زبانشناختی به مسئله کرونا» برگزار شد، دکتر سیدمصطفی عاصی مدیریت پنل را برعهده داشتند و ضمن ارائه مقدمهای در مورد موضوع کلی پنل، آقایان دکتر فرهاد ساسانی دانشیار دانشگاه الزهرا؛ دکتر احمد پاکتچی دانشیار پژوهشکده دانشنامهنگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دکتر مسعود قیومی استادیار پژوهشکده زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را بهعنوان سخنرانان این نشست معرفی نمودند.
در ابتدا دکتر فرهاد ساسانی سخنرانی خود را با عنوان: «رخداد کلامی ناهمگاه» را با ارائه پاورپوینتی در این زمینه مطرح کرد که چکیدهای از سخنان ایشان به شرح ذیل میباشد:
«زبان، با نگاهی نفشگرایانه، چیزی جز متنِ تحققیافته نیست. چنان چه از دور به متنها بنگری، میتوانی سازگان و رمزگان پسِ پشت آن را بیابی. با این نگاه، هر گاه کسی چیزی بگوید، بشنود، بنویسید یا بخواند، متنی را تولید کرده است. پس متن هر بار رخ میدهد. این رخدادن را میتوان یک «رخداد کلامی» نامید. رخداد کلامی اگرچه شاید در وهله نخست، گونه گفتاری زبان را تداعی کند که در آن دو سوی گفتوگو در بافتی مشترک حاضرند، در واقع میتواند خواندن یک نوشته بدون حضور نویسندهاش، و با گسترش ارتباط تلفنی گفتوگوی ناهممکان، و با گسترش شبکههای ارتباط تصویری و اجتماعی گفتوگوی تصویری ناهممکان و «چت» یا گفتوگوی نوشتاری ناهممکان و ناهمزمان باشد. این ارتباط ناهممکانِ ناهمزمان که از آن تعبیر به «ناهمگاه» میکنم («گاه» هم بهمعنای مکان و هم زمان)، پدیدهای است، بهنسبت تاریخ بشر، بسیار تازه و در عین حال بهدلیل گستردگی و سرعت رشدش، بسیار آشنا. ولی گویی بتوان همهگیری کوید-19 را نقطه عطفی در گسترش فزاینده این رخداد کلامیِ ناهمگاه در عرصههایی غیر از گپهای روزمره دانست، چنان که سیستم آموزش و در واقع دورآموزی، کار و در واقع دورکاری، مهمانی و در واقع دورمهمانی و دیگر فعالیتهای اجتماعی مشابه را تقریباً یکشبه دگرگون کرده است. در این جُستار، بر آنم تا ویژگیهای این رخدادهای کلامیِ ناهمگاهِ «ناروزمره» را بررسی کنم».
در ادامه نشست دکتر احمد پاکتچی سخنرانی خود را با عنوان: «زبان پزشکان و زبان مردم: آزمونی در بحران کرونا» با ارائه پاورپوینت مطرح کرد که چکیدهای از سخنان ایشان به شرح ذیل میباشد:
«مسئله گویش صنفی پزشکان بهعنوان شاخهای از مباحث گویش اجتماعی(Sociolect)، ویژگیهای این گویش و افزودن فهمپذیری متقابل میان پزشکان و عموم مردم، چندی است که توجه زبانشناسان را به خود جلب کرده است. از جمله، هیرشهاوزن (2007م) در زبان آلمانی و پرلینسکا و کرزشتوف (2007م) در لهستانی و انگلیسی چنین پژوهشی را در سطح زبان و رسیدن به یک فرهنگ دوسویه دنبال کردهاند. فراتر از ضرورت همیشگی این بستر مطالعاتی، اکنون مواجهه با مسئله کرونا و دشواریهای موجود در همزبانی پزشکان و مردم چه در مقام آموزش و چه در مقام درمان، بدان ضرورت مضاعف بخشیده است.
با نگاهی به محتوای پژوهشهای انجام گرفته، باید گفت وجه غالب در آنها، رویکردی واژهشناختی محدود به همارزیهای معنایی میان دو گونه زبانی است؛ اما آنچه میتواند به افزودن ژرفای بحث یاری رساند، پرداختن به جنبههای معناشناختی فراتر از همارزی است. البته در پژوهشهای بعدی جا دارد که تفاوت دو گونه زبانی، از حیث منطق گزارهها و از حیث گفتمان نیز مورد مطالعه قرار گیرد که بهدلیل محدود بودن مجال از بحث حاضر بیرون نهاده شده است.
از منظر معناشناسی، برخی از ملاحظات حرفهای پزشکان، مانند نگرانی و پرهیز از تقلیلگرایی، اهمیت جنبه احتمالات و نیز درجه مسئولیتپذیری در تعهدسپاری به مخاطب از ویژگیهای گویش حرفهای آنان است؛ ضمن آن که آشناییزدایی از زبان خود یکی از ترفندهای تاریخی پزشکان در ایجاد کاریزمای ارتباطی و هدایت کردن این کاریزما در مسیر مؤثرسازی آموزش و درمان و جلوگیری از خوددرمانی و مداخلههای غیر حرفهای است. همچنین در سطح واژگان، برخی از معناهای مربوط به سپهر کلینیک مانند تریاژ از جمله مواردی است که رسیدن به تفاهم مناسب درباره آنها، هرگز در قالب روابط هم ارزی میان دو گونه زبانی قابل پیجویی نیست و برای فهم آنها مخاطب نیازمند آشنایی با سپهر معنایی کلینیک است.
گفتنی است برخی از واژگان باربط با پزشکی که محصول دقتهای عرفیاند- مانند فرق گذاردن میان سه نوع آزردگی اندامی در زبان آذربایجانی (ağrı, sancı, acışma)- یا رسوب نظامهای درمانی سنتی در زبان عمومی مانند طبایع چهارگانه در صورت ترجمه مناسب به زبان پزشکی میتواند سودمند باشند و در صورت بیاعتنایی میتوانند سوءفهم و سوء رفتارهای جدی بهوجود آورند. سرانجام باید توجه داشت که زدودن بافت فرهنگی در واژگان حرفهای پزشکان و سوق یافتن بهسوی یک زبان جهانیشده پزشکی از یک سو، و حفظ بافت فرهنگی در زبان عمومی مردم از سوی دیگر زمینهای جدی و حساس برای فاصله گرفتن نظام واژگانی آنهاست».
و در آخر دکتر مسعود قیومی با عنوان «چالش سامانههای پردازش زبان طبیعی در مواجه با نو واژههای «کرونایی»» سخنرانی خود را با ارائه پاورپوینت آغاز کردند که چکیدهای از سخنرانی ایشان به شرح ذیل میباشد:
«زمانی که جهان با پدیده جدید ویروس کرونا مواجه شد و هیچ نقطهای از جهان از گزند این بیماری در امان نماند، زبان جوامع بشری نیز از این پدیده دستخوش تغییر گردید و در یک شرایط بحرانی به انفجار واژهها و اصطلاحات جدید منجر شد. اگرچه مدت کوتاهی در حدود ۴ ماه از تولد این ویروس میگذرد، سرعت ساخت، انتشار و پذیرش واژهها و اصطلاحات ساختهشده در جوامع بشری کمتر از سرعت شیوع خود ویروس نبوده است و این واژهها و اصطلاحات توانستهاست در کوتاهزمان بهخوبی جای خود را در زبان باز کند. برای مثال ساخت واژههای جدید مانند «کرونایی» و «پاندومی»، مفاهیم جدید مانند «فاصله اجتماعی»، «فاصلهگذاری هوشمند» و «ایمنی گلهای»، یا استعارههای جدید مانند «مهمان ناخواسته» یا «ویروس منحوس» در زبان فارسی بیانگر تحول سریع در زبان است. حتی نحوه مقابله با این ویروس به یک کارزار شبیه شده و اصطلاحاتی مانند «شکست کرونا» و «عملیات سرکوب کرونا» مفاهیم جدیدی را در خود دارد. این ویژگی مختص زبان فارسی نبوده و خلق مفاهیم جدید در زبانهای دیگر نیز روی داده است، مانند «covidiot» در زبان انگلیسی که به فردی که بهداشت عمومی را نادیده میگیرد اطلاق میشود.
نکته دیگری که در مورد واژه «کرونا» باید ذکر شود نگارش آن در فارسی و زبانهای لاتین است. در فارسی بدون نیاز به تصمیم فرهنگستان بهصورت «کرونا» نوشته شده و توسط اهل زبان پذیرفته شده است و مشخص نیست چرا صورت نگارش «کرنا» مورد قبول اهل زبان واقع نشده است. سرنامسازی موجب شده است در زبانهای لاتین «بیماری کرونا در سال ۲۰۱۹» بهصورت«COVID-19» نگارش شود.
تا پیشاز این ۴ ماه، واژه «کرونا» جایگاهی در زبانهای بشری نداشت و بسامد آن چیزی درحدود صفر بود؛ ولی امروزه روزانه چندینبار این واژه خوانده شده یا به گوش میرسد و به یکی از واژههای پربسامد و داغ تبدیل شده است. بنابراین خلق این واژهها و اصطلاحات جدید که در بالا به آنها اشاره شد سامانههای پردازش زبان طبیعی را با چالش مواجه میند؛ چراکه سامانه با واژه و اصطلاحات کاملاْ جدیدی مواجه میشود که در داده آموزش خود ندیده است و عدم توانایی در پردازش این موارد به کاهش کارایی سامانه میانجامد. این واژهها و مفاهیم خاص اصطلاحات نهتنها در لغتنامههای زبانی وجود ندارد، بلکه در پیکرههای زبانی که ابزارهای پردازش زبان اطلاعات آماری و زبانشناختی خود را از آنها استخراج مینماید نیز وجود ندارد.
مشکل «خارج از لغات»(Out Of Vocabulary (OOV)) در سامانههای پردازش زبان طبیعی یکی از مشکلات شناخته شدهای است که برای رفع آن تلاش میشود ضمن استفاده از پیکرههای زبانی و دسترسی به حجم زیادی از اطلاعات بهصورت گنجواژه، از قواعد زبانشناختی برای تحلیل آن استفاده گردد. چنانچه واژه همچنان نامشخص باقی بماند میتوان تا حدی از روشهای احتمالاتی برای رفع مشکل استفاده نمود. اما این روشها هیچیک بهتنهایی توانایی تخمین دقیقی از ویژگیهای زبانشناختی این واژهها و اصطلاحات جدید اعم از تلفظ، مقوله دستوری و معنا را ندارد.
این کاستیها بر لزوم پویا بودن پیکرههای زبانی تأکید مینماید. چنانچه در سامانههای پردازشی به پیکرههای ایستایی که در یک بازه زمانی خاص جمعآوری شدهاست بسنده شود، این چالش به مرور زمان پررنگ و پررنگتر خواهد شد. اما اگر سامانههای پردازشی خود را به منابع زبانی و پیکرههای پویایی مجهز نماید که امکان بهروزرسانی سریع و مستمر آن فراهم باشد میتوان تا حد قابل قبولی برای رفع این مشکل و مشکلات مشابه آتی گام برداشت. رویکردهایی مانند جمعآوری داده از وب و تهیه پیکرههای تحت وب که از خزش رسانههای خبری برخط و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی حاصل میشود میتواند این پویایی را در دادههای زبانی فراهم آورد تا بتوان در بزنگاه تغییرات ناگهانی، در زمان کوتاه زبان را مورد بررسی قرار داد و تا حد زیادی از کاهش کارایی سامانههای پردازش زبان در پردازش متون جدید جلوگیری نمود».
نظر شما :