گزارش برگزاری دومین پیش نشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران
رویکرد تاریخی-اجتماعی مسئله کرونا
گزارش برگزاری دومین پیش نشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران
با موضوع: رویکرد تاریخی-اجتماعی مسئله کرونا
دومین پیش نشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران، روز چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 با حضور بیش از 30 تن از صاحبنظران و دانشجویان از ساعت 16/30 الی 18/30 برگزار شد. در این نشست که با عنوان «رویکرد تاریخی- اجتماعی مسئله کرونا» برگزار شد، آقایان دکتر نعمت الله فاضلی استاد پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی؛ دکتر علیرضا ملایی توانی دانشیار پژوهشکده مطالعات تاریخی و دکتر احمد پاکتچی دانشیار پژوهشکده دانشنامه نگاری پژوهشگاه به عنوان سخنرانان جلسه حضور داشتند.
چکیدهای از سخنرانی دکتر نعمتا... فاضلی با عنوان «بحران کرونا و مسئله تغییر فرهنگی در ایران» به این شرح می باشد: « گزارشی را ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) منتشر کرده است که نشان می دهد بحران کرونا چه تأثیری بر نگرش مردم ایران به دین داشته است. این نظرسنجی که در سطح ملی انجام شده است نشان می دهد: 48/4 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند در این ایام که کرونا شیوع پیدا کرده اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل تغییر نکرده است. 47 درصد مردم گفته اند در ایام کرونا، اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل بیشتر شده است. فقط 3/5 درصد گفته اند این اهمیت نسبت به گذشته کمتر شده است. 1/1 هم به این سؤال پاسخ ندادند.
فارغ از محتوا و دلالت های این گزارش، می توان نکته مهمی را در این گزارش دید: این که جامعه و نظام سیاسی ایران در بحران کرونا نسبت به تأثیر بحران کرونا بر اعتقادات و جهت گیری های دینی مردم حساسیت دارد. مناقشات درباره ابعاد دینی این بحران را می توان در شبکه های اجتماعی و گفت و گوی شهروندان در فضای مجازی نیز مشاهده کرد؛ همچنین دامنه این مسئله علم را فرا گرفت و مناقشه ای بر سر طب دینی و پزشکی مدرن نیز شکل گرفت. علاوه بر این، با گسترش یافتن بحران، فضاهای بازنمایی در تمام رسانه ها، شبکه های اجتماعی و موبایلی و مطبوعات نیز درگیر بحران شد و در نتیجه بحران کرونا از وضعیت ویروسی به وضعیت نمادینی انتقال یافت که ساختار احساسات و باورهای جامعه و شهروندان را دربرگرفت. شیوه زندگی روزمره مردم نیز متأثر از فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه کامل درگیر بحران کرونا شد. با درنظر گرفتن این ابعاد اجتماعی و فرهنگی، این پرسش وجود دارد که بحران کرونا چه نسبتی با شیوه زندگی، باورها، ساختار احساسات، هویت ها و ارزش های اجتماعی و فرهنگی مردم ایران دارد و آیا این بحران ممکن است گسستی در تاریخ ما باشد یا صرفاً وقفه ای کوتاه مدت است؟ می خواهم در این گفتار این موضوع را تحلیل کنم و اهمیت این موضوع در جامعه را نشان دهم. فارغ از این که بتوانیم پاسخ قطعی به این پرسش دهیم، توجه به اهمیت این موضوع روشن کننده برخی از ویژگی ها و حساسیت های جامعه ایران است. از این رو ابتدا اهمیت این مسئله را شرح می دهم و استدلال من این است که بحران کرونا فرهنگ در جامعه ما مسئله مند ساخته است. سپس سه دیدگاه درباره مسئله مندی فرهنگ امروز ایران تحت تأثیر بحران کرونا را از هم متمایز کرده و آنها را تشریح می نمایم. این سه دیدگاه عبارت اند از: دیدگاه تداوم گرایان که معتقدند این بحران هیچ تأثیر پایداری بر فرهنگ در جامعه ایران نمی گذارد؛ دوم دیدگاه گسست گرایان که معتقدند فرهنگ در جامعه ایران با تغییرات ساختاری مواجه خواهد شد؛ سوم دیدگاه بازاندیشی انتقادی که بر این باورند که در دوره پساکرونا لاجرم سیاست های فرهنگی و کنش های روزمره و باورهای جمعی در زمینه گوناگون با چالش و نقد روبه رو خواهد شد و دیگر امور مانند سابق نخواهد بود. البته این بازاندیشی لزوماً به معنای تغییرات ساختاری نیست، اما زمینه معنایی کنش ها و باورهای جمعی در درازمدت تغییر خواهد کرد. همه گیری ها مقوله ای از بیماری ها هستند که آینه ای در برابر نوع بشر قرار داده و به آن ها نشان می دهند که واقعاً کیستند. پیش فرض بنیادی من در این گفتار این سخن فرانک اسنودن مورخ پزشکی و مؤلف کتاب «همه گیری ها و جامعه: از طاعون سیاه تا زمان حال» (2020) است که می گوید بیماری های همه گیر: «به رابطه ما با فناپذیری، مرگ و زندگی مربوط می شوند. آن ها هم چنین بازتاب روابط ما با محیطاند- محیط مصنوعی که خلق می کنیم و محیط طبیعی که واکنش نشان می دهد. آن ها نشان دهنده روابط اخلاقی ما با سایر انسان ها هستند، امری که امروزه کاملاً مشهود است».
در ادامه نشست دکتر علیرضا ملایی توانی سخنرانی خود را با عنوان: «کرونا و طرح مسئله های تازه در فلسفه نظری تاریخ» آغاز کرد که چکیده ای از سخرانی ایشان به شرح ذیل است: «فلسفه نظری تاریخ یکی از دانش های میان رشته ای است که دست کم از پیوند رشته های تاریخ، فلسفه و الهیات شکل می گیرد. موضوع این دانش هستی تاریخی به مثابه یک پیکره واحد و یک ارگانیسم زنده است. برخلاف دانش تاریخ که به مطالعه رخدادهای خرد، جزئی، تکرارناپذیر و یگانه می پردازد، فلسفه نظری تاریخ به کلیت تاریخ نظر دارد و با نگاهی کلان نگر می کوشد، ماهیت، منشاء، مبدأ، مقصد، هدف و معنای تاریخ را درک کند. در این دانش تلاش می شود تا چیستی تاریخ، نیروی محرکه تاریخ، عوامل اثرگذار بر حرکت تاریخ، عوامل متوقف کننده و سرعت دهنده حرکت تاریخ و چگونگی گذار آن از یک مرحله به مرحله بعد را تحلیل و ارزیابی کند. بیماری کرونا به علت وحشت، اضطراب و آثار روانی و جسمی فراوانی که برای بشر ایجاد کرده و نیز بحران های فراگیری که در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در سراسر جهان پدید آورده است، یک رخداد متعارف نیست، بلکه در زمره رویدادهایی است که می تواند بر کلیت هستی تاریخی اثر بگذارد و حتی مسیر و جهت حرکت تاریخ جهان را تغییر دهد. از همین رو، کنش ها و واکنش های فراوانی در میان مردم جهان برانگیخته و بسیاری از دانشمندان و متخصصان رشته های گوناگون را به تفکر و تحقیق واداشته است. مسئله این است که بحران کرونا چگونه بر حوزه مطالعات و موضوعات فلسفه نظری تاریخ اثر خواهد گذاشت؟ به باور سخنران این نشست این بحران، چالش ها و مسئله های تازه ای در فلسفه نظری تاریخ به ویژه در حوزه هایی چون غایت تاریخ، نظریه مشیت الهی، نظریه تصادف، نظریه اعجاز، نظریه های آخرالزمانی، مرگ و حیات تمدن ها ایجاد کرده و به احیای نظریه های زیست شناسانه در تاریخ دامن زده است. به همین سبب، از منظر فلسفه تاریخ رخدادی قابل تأمل است که این مقاله می کوشد برخی از ابعاد و لایه های آن را نشان دهد».
سپس دکتر احمد پاکتچی در بحثی با عنوان: «اپیدمی های بزرگ در تاریخ و چرخش های مهم تمدنی» تلاش کرد تا با یاری گرفتن از تاریخ، به پیش بینی نتایج بحران کرونا بپردازد. او مشخصاً بزرگ ترین اپیدمی دیرین که منجر به افول دوره نوسنگی شد در فاصله 3500-3000 پ.م. و نیز سه اپیدمی با ابعاد فرا قاره ای در دوره تاریخی جهان را مورد کاوش قرار داد و رخدادهای مهم تمدنی و فرهنگی مرتبط با آن را مطرح کرد این اپیدمیها شامل موارد زیر هستند: طاعون فراگیر اول در حدود 571-750م، طاعون فراگیر دوم در حدود 1347-1350 که تا سال ها پس از آن عواقب آن دوام یافت و طاعون فراگیر سوم در 1866 که تا سال ها پس از آن قربانی می گرفت.
وی در مقام نتیجه گیری از چهار بحران عظیم یادشده، چهارگونه تحول حاصل از اپیدمی های بزرگ را به بحث نهاد؛ مهاجرت های بزرگ و ایجاد جابه جایی های بنیادین در مراکز تمدنی، اصلاح یا تجدید بنیانِ ساختارهای حکمرانی، تأسیس ساختارهای یادمانی و تدارک ابزارهایی برای ثبت تاریخی، چرخش میان ماده گرایی و معنویت گرایی متناسب با بستر فرهنگی جوامع پیش از بحران، وی کوشید تا نشان دهد اگر مهاجرت های بزرگ را امروز باید در سپهرهای فرهنگی یا فضاهای مجازی نه بر پهنه کره زمین جست وجو کرد، سه گونه دیگر از تحول در بحران کرونا نیز کاملاً قابل انتظارند و باید نسبت به آنها هشیارانه و مسئولانه رفتار کرد تا میزان آسیب ها به حداقل و میزان دستاوردهای سازنده به حداکثر برسد.
نظر شما :