نخستین پیش‌نشست از یازدهمین همایش ملی پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی، برگزار شد

گزارش نشست «نوآوری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان پژوهش‌های ادبی»

۲۷ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۳:۵۳ کد : ۲۶۴۶۸ آخرین عناوین گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۱۹
گزارش نشست «نوآوری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان پژوهش‌های ادبی»

نشست «نوآوری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان پژوهش‌های ادبی» توسط مرکز نوآوری و فناوری با همکاری خانه خلاق و نوآوری علوم انسانی و فرهنگ پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین و انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی به صورت برخط (آنلاین) برگزار شد.

در ابتدای این نشست دکتر محمد نجاری (معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دبیر علمی نشست) با اشاره به فعالیت‌های مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه در توسعه مبانی نظری اقتصاد دانش‌بنیان کشور گفت: اقتصاد دانش‌بنیان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین الگوهای توسعه در عصر جدید، بر پایه تولید، توزیع و کاربرد دانش و فناوری شکل گرفته است. در این نوع اقتصاد، دارایی‌های نامشهود نظیر نوآوری، خلاقیت، دانش تخصصی و سرمایه انسانی، جایگزین منابع سنتی مانند زمین و نیروی کار ساده می‌شوند. در چنین ساختاری، نقش علوم انسانی و به‌ویژه زبان و ادبیات، دیگر صرفاً فرهنگی و تاریخی نیست، بلکه به‌عنوان بخشی از زیرساخت نرم اقتصاد دانش‌بنیان شناخته می‌شود.
وی با اشاره به اهمیت زبان و ادبیات فارسی افزود:زبان و ادبیات فارسی، به عنوان رکن هویتی و فرهنگی جامعه ایرانی، ظرفیت بالایی برای خلق ارزش افزوده در عرصه‌های گوناگون دارد. از توسعه صنایع فرهنگی و گردشگری گرفته تا تولید محتوا در فضای دیجیتال، گسترش دیپلماسی عمومی و زبان‌آموزی، همگی حوزه‌هایی هستند که با تکیه بر زبان و ادبیات می‌توانند به موتور محرک اقتصاد دانش‌بنیان تبدیل شوند. سرمایه‌گذاری در این حوزه، نه‌تنها به حفظ و ترویج میراث فرهنگی منجر می‌شود، بلکه فرصت‌هایی نو برای اشتغال، کارآفرینی و درآمدزایی در بستر دانش و فناوری فراهم می‌آورد، از این رو، تقویت پیوند میان زبان و ادبیات فارسی با رویکردهای نوین اقتصادی، می‌تواند بستری برای تحقق توسعه‌ای متوازن، پایدار و مبتنی بر مزیت‌های بومی فراهم کند. به همین منظور مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این مهم در دو عرصه نظری و عملی حضور دارد. در مبحث نظری، برگزاری سلسله نشست‌های این‌چنینی برای تبیین موضوع است. در بخش عملی نیز، پشتیبانی فنی و روند تجاری‌سازی طرح‌هایی است که مبتنی بر دانش علوم انسانی هستند. پایگاه فکرپروری ایران نمونه یکی از این طرح‌هاست که بخش علمی آن توسط دکتر روح‌الله کریمی در پژوهشکده اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شده و روند تجاری‌سازی آن در مرکز نوآوری و توسعه فناوری عملیاتی می‌شود. درباره این پایگاه باید گفت: به‌عنوان یک محصول موفق علوم انسانی، سال گذشته در رویداد بین‌المللی اینوتکس معرفی شد.

رویکردهای نوآورانه در بهره‌گیری از داستان‌های کهن فارسی
در ادامه دکتر روح‌الله کریمی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) به ارائه سخنرانی علمی مشترک خود به‌همراه الناز معتمدی با عنوان: رویکردهای نوآورانه در بهره‌گیری از داستان‌های کهن فارسی با تأکید بر ظرفیت‌های پایگاه پایگاه فکرپروری ایران پرداخت و گفت: پیش از این شیوه رایج در استفاده از داستان‌های کهن فارسی با هدف فکرپروری ساده‌سازی و نثر کردن شعرها بوده است. مشکل این نوع ساده‌سازی‌ها این است که نخست، تلقینی بودن داستان‌ها همچنان باقی می‌ماند و به‌همین خاطر سازگاری کافی با اهداف فکرپروری ندارد، همه چیز در داستان روشن و مشخص است و جایی برای تفکر باقی نمی‌گذارد، دوم، این داستان‌ها به اندازه کافی برای کودکان معنادار نیست و همین باعث می‌شود کودکان ارتباطی با این داستان‌ها برقرار نکنند چرا که کودکان نقش فعالی در پیشبرد این داستان‌ها ندارند.
دکتر کریمی سپس به سه الگوی نوآورانه برای بهره‌گیری از ادبیات کهن به‌ویژه مثنوی معنوی در پایگاه فکرپروری ایران اشاره کرد: 1. الگوی بازنویسی نیمه‌تمام: در این الگو، داستان به زبانی ساده بازنویسی شده و به صورت نیمه‌تمام رها می‌شود تا کودکان با هدایت مربی، داستان را به شیوه‌ای خلاقانه تکمیل کرده و به حل مسئله بپردازند (به‌عنوان مثال، در داستان مکتب‌خانه با هدف تمرین حل مسئله در نیمه داستان از بچه‌ها پرسیده می‌شود بچه‌ها تصمیم داشتند مکتب‌خانه را تعطیل کنند. اگر شما جای کودکان ناقلا بودید، چه پیشنهادها و راه حل‌هایی برای تعطیلی مکتبخانه ارائه می‌کردید؟ این راه حل‌‌ها هر کدام چه محاسن و معایبی داشتند؟)
۲. تغییر در روایت با حفظ پیرنگ: در این الگو، ضمن حفظ روایت و پیرنگ اصلی داستان، تغییراتی در جزئیات داستان ایجاد می‌شود تا کودکان به تفکر درباره مفاهیم عمیق بپردازند (به‌عنوان مثال، در داستان شاهزاده هندی که به‌دنبال جاودانگی است، کودک با انتخاب بین درختان مختلف با میوه‌های زیر روبه‌رو می‌شود:
•    درخت جاودانگی که باعث می‌شود فرد بدون مردن، پیر شود
•    درخت جاودانگی که فرد را در یک سن خاص متوقف می‌کند
•    درخت جاودانگی که همه انسان‌ها را جاودانه می‌کند
•    درخت جاودانگی که خلاقیت را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود آثار فرد ماندگار شوند
۳. تغییر کامل داستان روایت با حفظ مضمون و ایده اصلی: در این الگو، داستان به‌طور کامل بازسازی شده و تنها مضمون و ایده اصلی آن حفظ می‌شود تا کودکان با دیدگاه‌های متفاوت به یک مفهوم واحد فکر کنند (به‌عنوان مثال، داستان فیل در تاریکی و بازسازی‌های مختلف آن با هدف درک معنای منظرگرایی در فلسفه یا داستان اختلاف انگوری و موضوع معرفت‌شناسی کانتی از خلال فیلترها و محدودیت‌های ذهنی انسان)
این سه الگو، رویکردهایی عملی و الهام‌بخش برای مربیان، والدین و نویسندگان کودک ارائه می‌دهند تا با استفاده از گنجینه غنی داستان‌های کهن فارسی، به رشد و پرورش تفکر خلاق و نقاد در کودکان کمک کنند. این نمونه کوچکی از شیوه‌های ارائه شده در پایگاه فکرپروری ایران است.

زبان، روایت و اقتصاد فرهنگی
در ادامه دکتر هدی عرب‌زاده (عضو هیئت علمی دانشگاه ولایت سیستان و بلوچستان) به ارائه سخنرانی علمی خود با عنوان: زبان، روایت و اقتصاد فرهنگی پرداخت و گفت: اگر یکی از مهم‌ترین وظایف زبان را منظم کردن اندیشه بدانیم؛ آن‌گاه برای روایت نیز می‌توان نقشی همسان تصور کرد، بر این مبناء، روایت انبوه عواطف و هیجانات انسانی را تنظیم می‌کند. از نظر من این دوگانه، جوهر ادبیات را تشکیل می‌دهد.
دکتر عرب‌زاده افزود: از آنجاکه جایگاه مطالعات زبانی، در میان علوم فناورانه از جمله هوش مصنوعی آشکار است، به ضرورت طرح موضوع روایت در این حوزه می‌پردازم. روایت، شکلی از ارتباط در نظر گرفته شده که پیرفتی از رویدادها را به‌دست می‌دهد در نظریات فرگشتی به رابطه روایت و انسان پرداخته شده است. اندیشمندان، تفوق انسان در زنجیرة غذایی را ناشی از میل به اشتراک گذاشتن محتوای ذهن می‌دانند؛ حتی معتقدند احساس واقعی بودن هر تجربه‌ای، اگر نتوانیم آن را با کسی به اشتراک بگذاریم، رنگ می‌بازد. افزون‌بر اهمیتی که روایت در نظریه‌های فرگشت ایفاء می‌کند، دانشمندان در تبیین رابطه‌ سیستم عصبی با آگاهی، از روایت بهره‌مند می‌شوند. دانیل دنت، فیلسوف و اندیشمند حوزه علوم شناختی، در مدل پیش‌نویس چندگانه‌ی آگاهی خود چنین می‌آورد: تمام انواع ادراک در واقع همه‌ی انواع فکر یا فعالیت ذهنی در مغز به‌وسیله فرایندهای موازی و چندتایی تفسیر شده و سپس در ورودی‌های حسی به انجام می‏رسند. به ‌این ترتیب، اطلاعاتی که وارد سیستم عصبی می‌شوند، تحت بازنگری پیوسته است. دنت بعدها ادعا کرد: این عملکرد در طول زمان، چیزی شبیه یک روایت یا دنباله‌ای است که می‌تواند به‌عنوان مشارکت به‌طور مداوم، توسط بسیاری از فرایندهای توزیع‌شده در اطراف مغز مورد توجه قرار گیرد. درواقع در مدل مطرح از سوی دنت، عملکرد سیستم عصبی در مواجهه با اطلاعات از ساختاری روایی تبعیت می‌کند. این نمونه‌ها و ده‌ها مطلب دیگر بر ضرورت رویکرد علمی به روایت دلالت دارد. اینک زمان آن است تا شرایط طرح موضوع سنجیده شود تا سپس نسبت میان این مفاهیم و اقتصاد فرهنگی تعیین شود. مصادیق عمده در این‌خصوص را به این موارد منحصر ساخته‌ام: درک شرایط دوران گذار با طراحی فهم جامع زیست سنتی و ادبیات فارسی در مفهوم کارکردی آن، تبیین نسبت پژوهش‌های زبانی و ادبی و هوش مصنوعی، ارتباط مطالعات با خلق آثار و طراحی ایده‌ها، بررسی تجربه‌های جهانی در عرصه‌ی علوم انسانی، میدان داخلی و مصادیق مرتبط و در نهایت، دوگانه‌ زبان/روایت و اقتصاد فرهنگی.

نقشه‌برداری فرهنگی برای توسعه گردشگری ادبی
در ادامه دکتر احمد شاکری (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) به ارائه سخنرانی علمی خود با عنوان: نقشه‌برداری فرهنگی برای توسعه گردشگری ادبی پرداخت و گفت: روایت پدیده‌ای انسانی ا‌ست، به‌همین دلیل اغلب مطالبی که در قالب‌های مختلف در خصوص روایت ارائه می‌شوند قابل تفسیرند. فهرست بلندبالای نظریه‌پردازان این حوزه نیز نشان می‌دهد که هنوز چالش‌های بسیاری بر برداشت‌های متفاوت از روایت‌پژوهی می‌تواند وجود داشته باشد. آنچه در اینجا مورد تأکید ماست خروجی روایت‌هایی است که در فضاهای مختلف شکل می‌گیرد و به کنشگر آن فضا در درک واقعیت موجود کمک می‌نماید. به‌عنوان‌مثال در شهر، کنشگران با مجموعه‌ای دربرگیرنده از رخدادها و فضاها و مکان‌ها و اتفاقات مختلف فرهنگی و هنری مواجه‌اند که زاویه دید هر کدام از آنان به منزله یک روایت از آن تلقی می‌شود. از تعامل میان این روایت‌ها نوعی روایت تعاملی تولید می‌شود که اهمیت آن در این است که هر مکانی/ فضایی قادر است حضوری را تولید کند که مبنای ارتباط و دیالوگ بین انسان - سوژه و جهان هستی است. پرسش اساسی در این نوع روایت‌ها این است: آیا انسان به فضا هویت می‌دهد یا فضا به انسان هویت می‌بخشد؟

دکتر شاکری ادامه داد: آنچه در تقاطع میان مطالعات فرهنگی و ادبی به‌عنوان نقشه‌برداری نامیده می‌شود سنتی مطالعاتی است که به دنبال پیوند میان جغرافیا و ادبیات از طریق خوانش فضاها و نقشه‌های ادبی است. ردپای این رویکرد را می‌توان در اوایل قرن بیستم یافت که متون گردشگران و سیاحان اهمیت می‌یابد؛ زیرا از مسیر این خوانش، تجربۀ به اشتراک گذاشتن یک فضا و هم‌زمان نگاه انتقادی به آن دنبال می‌شود. برخی پژوهشگران در ابتدای قرن بیست ویکم از آن به علم فضاهای ادبی یاد می‌کنند؛ اما از زمانی که نقشه‌برداری و ادبی را در کنار هم قرار می‌دهیم، وارد یک میدان نبرد چندرشته‌ای می‌شویم؛ به‌گونه‌ای که جغرافی‌دانان حتی با به‌کارگیری از یک نظریه بین‌رشته‌ای مانند ژئوکریتیک برتراند وستفال، همیشه از بازنمایی‌های ادبی و ظرافت‌های آن‌ها استقبال نمی‌کنند و در سوی دیگر ادبیات‌دانان هم گاهی اوقات هیچ علاقه‌ای به حضور نقشه‌ها در تحلیل ادبی ندارند. بااین‌حال، به اعتقاد وستفال، این دو حوزه مطالعاتی یک عنصر مشترک دارند: نوشتن. بنابراین در نقطه تلاقی جغرافیا و ادبیات، هر دوبه شیوه‌های مختلف، از یک گفتمان درباره فضا صحبت می‌کنند، با این تفاوت بزرگ که بازتاب جغرافی‌دان قرار است واقعی باشد، درحالی‌که عنصر محرک نویسنده تخیل است و چالش نویسنده و منتقد ادبی این است که اعتبار جغرافیای ادبی را حفظ کنند. اما با پیشرفت‌های تکنولوژیکی دو دهه اخیر، جغرافی‌دانان و ادبیات‌دانان می‌توانند ابزارهای کامپیوتری مانند پایگاه‌های داده GIS (سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی) را به اشتراک بگذارند تا بهتر بتوانند نقش فضا و جغرافیا را در ادبیات درک کنند. بنابراین، این پتانسیل وجود دارد که تعامل میان جغرافیا و ادبیات از یک میدان نبرد به یک زمین همکاری بین‌رشته‌ای وارد شود. از این نگاه، نقشه‌برداری فرهنگی تولید روایت‌هایی از زیست انسان با فضای پیرامونش و حاصل تعاملات کنشگران انسانی و غیرانسانی است. اهمیت آن در پیوند با اقتصاد بدین دلیل است که از طریق ایجاد نقشه‌های روایی به خواننده امکان حضور در فضاهای واقعی را با جزئیات دقیق ارائه می‌کند تا او بتواند ابزاری برای تحلیل و مشاهده واقعیت داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر نقشه‌برداری به شیوه‌های گوناگون به‌نوعی اندازه‌گیری جهان است، و نه‌تنها اندازه‌گیری آن، بلکه نمایش این اندازه‌گیری به‌گونه‌ای که بتواند میان مردم، فضاها یا زمان‌ها ارتباط برقرار کند. و منظور از گردشگر ادبی تولید روایت‌ها و نقشه‌هایی است که از ترکیب متن و نقشه می‌توان برای جلب نظر مخاطب به‌عنوان گردشگر فضاهای روایت شده استفاده شود. این امر در متون نویسندگان دو دهۀ اخیر در ادبیات جهانی نظیر اورهان پاموک، پاتریک مودیانو و نویسندگانی که از شهر به مثابه رسانه استفاده می‌کنند کاربرد بسیاری داشته است.

نمونه موفق علمی
سپس دکتر محسن حسینی مؤخر (عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین و دبیر علمی یازدهمین همایش ملی پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی) با سپاس از مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای برگزاری این نشست، افزود: کارهایی که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در حوزه اقتصاد دانش‌بنیان و نوآوری و فناوری در علوم انسانی و هنر انجام می‌دهد، بسیار قابل تقدیر است؛ این نشست علمی نمونه موفقی از نگاه خلاق و نوآور به حوزه زبان و ادبیات فارسی است که برای مخاطب داخلی و خارجی جذاب است و می‌تواند چرخ‌های اقتصادی کشور را در گونه‎‌ای جدید بگرداند.
وی در پایان از مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دعوت کرد این تجربه موفق را در نشست دیگری و در همایش دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین(ره) ارائه کنند./پایان

پیوند و پوشه شنیداری سخنرانی‌ها(چندرسانه‌ای)

 

کلیدواژه‌ها: نوآوری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان پژوهش‌های ادبی


نظر شما :