دکتر ساعی: الگوی ارتباطات کلامی والدین و فرزندان، بیشتر «جدلی و مناظره‌ای» شده است

۱۸ دی ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۱ کد : ۲۱۹۹۵ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۸۰۷
الگوی ارتباطات کلامی والدین و فرزندان، کمتر گفت‌وشنودی و «مشارکتی» است و بیشتر «جدلی و مناظره‌ای» است. یعنی والدین بیشتر برای مبارزطلبی و رقابت و شکست‌دادن یا محکوم‌کردن فرزندان با آنها ارتباط دارند. «نصیحت گویی» والدین هم بیشتر از مدل «گفت‌وشنودی» است.
دکتر ساعی: الگوی ارتباطات کلامی والدین و فرزندان، بیشتر «جدلی و مناظره‌ای» شده است

سخنرانی «اختلال ارتباطی در خانواده ایرانی؛ روایت فرزندان از تعامل و ارتباط با والدین» توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات با حضور دکتر منصور ساعی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و دکتر سیده‌زهرا اجاق (رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات) در 14 دی‌ماه 1400، به صورت غیرحضوری (برخط) برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای این نشست، دکتر سیده زهرا اجاق، دبیر این نشست درباره اهمیت ارتباطات انسانی به‌ویژه تعاملات خانوادگی صحبت کرد و به عوامل مختل‌کننده این تعاملات از جمله رسانه‌های نوین اشاره کرد. او با توجه به روند روبه‌رشد سرعت تحولات فناورانه، افزایش توان گفت‌وگو و تعامل در خانواده ها را موضوع مهمی برشمرد.

دگرگونی ارتباط میان والدین و فرزندان
در ادامه دکتر منصور ساعی سخنان خود را با این نکته آغاز کرد که با مرور مطالعات ارتباطی درمی‌یابیم، این مطالعات در ایران خصلت رسانه‌ای برجسته‌ای دارند و در ارتباطات انسانی خلأ وجود دارد. این خلأ را روان‌شناسان با رویکردی‌های خودشان مورد توجه قرار داده‌اند. خانواده ایرانی به‌طور کلی به دو دسته گسترده و هسته‌ای تقسیم می‌شود. در خانواده گسترده، ارتباطات به‌صورت سلسله مراتبی است. نقش خانواده، تولید ارزش‌افزوده و اقتصادی است، تربیت کودکان و مراقبت از سالخوردگان نیز از دیگر وظایف خانواده گسترده است، اما تحت‌تأثیر گذر از مدرنیته، توسعه شهرنشینی، مهاجرت و تحصیل، شکل خانواده از گسترده به هسته‌ای تغییر یافته است. البته ما در دوران انتقالی به خانواده هسته‌ای هستیم و خانواده هسته‌ای ناقصی را تجربه کرده‌ایم. یعنی گرچه  اندازه خانواده‌ها کوچکتر شده‌اند (مثلاً براساس آمار 1395 میانگین اندازه خانواده ایرانی 3.5 نفر است) اما هنوز رابطه ارگانیکی با خانواده‌ گسترده قبلی و خویشاوندان سنتی دارند. بدین معنا که خانواده هسته‌ای ناقص ایرانی ترجیح می‌دهد که حتی از نظر جغرافیایی و فیزیکی که در نزدیکی والدین سنتی خود سکنی گزیند تا از نظر ارتباطی، عاطفی و حتی اقتصادی از مزیت‌های خانواه ستنی خود بهره‌مند شود.
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تحولات خانواده را به‌شرح زیر برشمرد: دموکراتیزه شدن ساختار خانواده، تعداد منابع، جامعه‌پذیری و فرزندپروری، کاهش بعد خانوار، تنها یا فردی‌شدن تجربه‌ها و تغییرات ارزش بین‌نسلی که موجب کاهش تسامح میان والدین و فرزندان شده‌اند که پیامد مهم همه اینها دگرگون‌شدن ارتباط میان والدین و فرزندان است. ارتباطات انسانی میان‌‌فردی به معنی فرایند خلق و مبادله و به اشتراک‌گذاری نمادها، احساسات، معانی، نیازها، تجارب از طریق رفتارهای کلامی و غیرکلامی است. اولین جایی که افراد نوع و کیفیت ارتباطات میان‌فردی را تجربه می‌کنند، خانواده است.

فقط گردهمایی 3 ساعته شبانه در وعده شام، حضوری است
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه گزارشی از نتایج تحقیق خود ارائه کرد و توضیح داد: روایت‌گران این تحقیق، دانش‌آموزان نوجوان دختر و پسر متوسطه دوم 16 تا 18 ساله بودند که در مدارس دولتی تهران تحصیل می‌کردند. این پژوهش در سال 1398 انجام شده است. او به‌عنوان اولین یافته به طرح این سؤال پرداخت که فرصت‌های ارتباطی و الگوی زمانی ارتباطات والدین و فرزندان چقدر است یعنی افراد چقدر در کنار هم هستند؟ و گفت: نتایج نشان می‌دهد که فقط گردهمایی 3 ساعته شبانه در وعده شام حضوری است. در طول روز به‌دلیل اشتغال والدین ارتباط کوتاه، ناپایدار و از طریق فناوری است. با وجود فرصت گردهمایی 3 ساعته فرصت برای خلق گفت‌وگو وجود ندارد و عواملی هستند که در این رابطه اختلال ایجاد می‌کنند: مانند تماشای تلویزیون بدون اظهار نظر درباره موضوع «خستگی و دیر آمدن والدین» سرگرم‌شدن فرزندان با بازی‌های کامپیوتری و دیر برگشتن فرزندان از فعالیت‌های فراغتی یا آموزشی و مطالعه درسی شبانه فرزندان.
الگوی برنامه‌های فراغتی_ارتباطی والدین و فرزندان بیشتر فردی و رسانه‌محور است. یعنی در خانه‌ماندن و سرگرمی با تلفن همراه و رایانه ترجیح داده می‌شود و فعالیت فراغتی دسته‌جمعی و خانواده‌محور کمتر است. در حالی‌که این برنامه‌ها، رویدادهایی هستند که زمینه شکل‌گیری ارتباطات انسانی، تعامل، گفت‌وگو، صحبت، انتقال باورها و معانی را ممکن می‌کنند. پاساژ گردی، رفتن به ورزش مشترک، خواندن کتاب نمونه‌هایی از فعالیت‌های جمعی هستند. اما براساس این مطالعه باید گفت که برنامه‌های ارتباطی فراغتی فرزندان خانگی و رسانه‌ای شده است.

الگوی ارتباط «جدلی و مناظره‌ای»
ساعی در ادامه سخنانش به موضوع «مهم‌ترین عوامل ایجاد اختلال در فراغت جمعی خانواده‌محور» پرداخت و توضیح داد: خستگی و بی‌حوصلگی ناشی از کار بی‌وقفه والدین، نداشتن عادت و برنامه سفر، دیدن منفعلانه تلویزیون، غرق شدن توأمان والدین و فرزندان در دنیای مجازی، لذت نبردن از بودن و همراهی با والدین (ناشی از تذکر، سرزنش، نق‌زدن، نصیحت آمرانه) و شرکت فرزندان در کلاس‌های  هنری، مهارتی و توسعه فردی، مطالعه درسی و انجام تعهدات مدرسه از جمله این عوامل هستند.
الگوی ارتباطات کلامی والدین و فرزندان، کمتر گفت‌وشنودی و «مشارکتی» است، بلکه بیشتر «جدلی و مناظره‌ای» است. یعنی والدین برای مبارز طلبی و رقابت و شکست‌دادن یا محکوم‌کردن فرزندان با آنها ارتباط دارند. «نصیحت گویی» والدین هم بیشتر از مدل «گفت‌وشنودی» است. در این شرایط فرزندان لذت نمی‌برند، گفت‌وگو را ترک و سکوت می‌‍کنند.  والدین تصویر کودکی فرزند خود را فراموش نمی‌کنند و همواره به نصحیت فرزندان مشغول می‌شوند که نشان می‌دهد سبک‌های والدگری والدین درست نیست.


این پژوهشگر توضیح داد: مهم‌ترین محور بحث‌ها و گفت‌وگوهای والدین و فرزندان درباره مدرسه و فعالیت‌های روزمره است. بیان تجربیات، محتوای یک کتاب یا داستان یک فیلم، برنامه و آرزوها در رتبه‌های بعدی قرار دارند. به‌نظر این استاد دانشگاه، ناکارآمدی نهاد آموزش موجب شده که والدین غیر از امور اقتصادی و تربیتی، باید امور آموزشی را هم پی‌گیری کنند. او شرح داد که این گفت‌وگوها تکراری، کوتاه و حالت گزارش‌گیری دارد. والدین فرزند را در مدرسه رصد می‌کنند. این گفت‌وگوها به هم‌افزایی منجر نمی‌شود. خیلی از والدین داستان‌گویی بلد نیستند یا هدفشان از بیان تجربه و خاطره سرگرم‌کردن فرزند است. در حالی‌که خاطره باید در دل یک بحث شکل بگیرد. براساس یافته‌های این پژوهش 38 نفر از 40 دانش‌آموز می‌گفتند در خانواده ما اصلاً کتاب مطالعه نمی‌شود در حالی‌که کتاب سوژه‌ای برای خلق یک ارتباط پدید می‌آورد.

خودافشایی کودکان
براساس نظر دکتر منصور ساعی یکی از شاخص‌های خانواده هنجار، گفت‌وگو درباره برنامه‌ها، نقشه‌ها، آرزوها و اولویت‌های حال و آینده افراد است که می‌تواند موجب افزایش همدلی و حمایت روحی و عاطفی و مادی  شود، اما بیشتر نوجوانان گفته‌اند، کمتر در این‌باره با والدین صحبت می‌کنند، اما کیفیت ارتباطات والدین و فرزندان چگونه است؟ منظور میزان صمیمیت، احساس نزدیکی و قرابت والدین و فرزندان است که در  مؤلفه‌هایی مثل خودافشایی و احساس همدلی خود را نشان می‌دهد. نوجوانان کمتر علاقه به مطرح کردن مسائل و درد دل‌ها و نگرانی‌ها و شکست‌ها با والدین دارند. بیشترین خودافشایی در بیرون از خانواده اتفاق می‌افتد و سهم والدین و سایر افراد خانواده کمتر است. بیشتر فرزندان موضوعات خصوصی و شخصی را بیشتر با دیگری بیرون از خانواده انجام می‌دهند و با والدین تنها در موارد غیرحساس و معمولی حرف می‌زنند. این وضعیت به‌دلایل زیر است: حس استقلال‌طلبی فرزندان، نگرانی از ناراحت‌شدن و عصبانی‌شدن والدین، سرکوفت‌زدن والدین، نصیحت‌های تکراری بدون راه‌حل، راحت‌نبودن بیان و ابراز مشکلات به والدین به  دلیل عدم صمیمیت، پیش‌داوری والدین، تمسخر و تحقیر شدن، عدم همدلی، تشدید مسئله، انگ زدن (تو ضعیفی!)، عدم خود افشایی والدین، عدم رازداری والدین، وجود فضای قهر و تنش‌های خانوداگی بین والدین و فرزندانشان. مثلاً یکی از دانش‌آموزان 7 سال با والدینش قهر بود!
نتایج تحقیقات این پژوهشگر ارتباطات نشان می‌دهد که وضعیت همدلی و ارتباطات همدلانه در خانواده‌های مورد بررسی که در 5 منطقه تهران حضور داشتند، بیشتر بر ارتباطات غیرهمدلانه اشاره دارند، مثل اینکه والدین نیازهای روحی فرزندان را درک نمی‌کنند. آنها را سرزنش می‌کنند، مقصر می‌دانند و ... .
 والدین تا جایی‌که می‌توانند برای معیشت خانواده و تأمین مالی تلاش کرده‌اند اما همدلی کمی دارند. حال آنکه دیده شدن مثلاً پاسخ به همه تماس‌های فرزندان خیلی برای فرزندانشان مهم است، اما والدین از آن غافل هستند. بیشتر نوجوانان می‌گفتند که حتی تا صبح در فضای مجازی حضور دارند ولی در ارتباط با والدین از این رسانه‌ها برای اطلاع‌رسانی کارهای روزانه استفاده می‌کردند و کمتر حاوی پیام‌های احساسات و عواطف یا به اشتراک‌گذاری مطالب جذاب، مفید، طنز و سرگرمی یا گفت‌وگو هستند، اما برای بیان نیازها، درخواست‌های شخصی یا کسب اجازه برای بیرون رفتن با دوستان از این وسایل استفاده می‌کنند.

خانواده رها شده
دکتر ساعی در خاتمه سخنانش نتیجه‌گیری کرد: مطالعه ما به یک شکاف ارتباطی دلالت دارد که والدین و فرزندان کمتر برای هم وقت می‌گذارند و دورهم بودنشان ناپایدار است. از جمله مصادیق که مانع ایجاد تعامل طولانی می‌شود کاهش برنامه‌های فراغتی و تفریح مشترک هستند. این نتیجه مصداق «خانواده رها شده» است و تأییدی بر وجود شکل رابطه «من ـ آن» «مارتین بوبر» است یعنی فرزند را به شکل جسم بی‌جان می‌بینیم و ارتباطمان با آنها بر اساس نقش‌هایشان است نه به عنوان انسان اصیل. اما در «من ـ تو»یی روابط برابر و افقی و مبتنی بر اعتماد و پذیرش است. زیرا هر فرد، فرد دیگر را به خاطر وجود منحصر به‌فردش می‌پذیرد و با هدف کشف دیگری رخ می‌دهد. پایان/

 

کلیدواژه‌ها: اختلال ارتباطی خانواده ایرانی فرزندان والدین منصور ساعی ارتباطات


نظر شما :