بهمناسبت زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
به مناسبت زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری، مصادف با سال ۹۴۰ میلادی در دوره سلطنت سامانیان در طوس متولد شد. روستایی که فردوسی در ان متولد شد، این روزها با نام فاز شناخته شده و در ۲۸ کیلومتری آرامگاه او قرار دارد. پدر او ابومنصور، از کشاورزان بزرگ خراسان و مادرش گردویه زهرا، یکی از شاهزادگان مازندرانی به نام اسپهدان بود. آنها علاوه بر ابولقاسم، سه دختر داشتند و دارای مال، اموال و جایگاه مناسبی بودند. به همین دلیل فردوسی دوران نوجوانی و جوانی خود را در راحتی و آسایش سپری کرد.
همین موضوع سبب شد، او بتواند در جوانی وقت خود را صرف مطالعه کند و به داستان ها و افسانه های کهن ایرانی علاقه مند شود. او در نهایت تصمیم گرفت مجموعه عظیمی از داستان های اساطیری ایران بنویسد و سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ این کار را آغاز کرد.
فردوسی معروف ترین و باشکوه ترین کتاب شعر فارسی یعنی شاهنامه را از خود بر جای گذاشت. شاهنامه، نه تنها یک شاهکار ادبی است، بلکه کتابی است که قرنها به تعریف ایران و مردمان ایرانی و همچنین حفظ موجودیت زبان فارسی کمک کرده است. این کتاب بزرگ، با داشتن بیش از ۵۰،۰۰۰ بیت، طولانی ترین کتاب شعری است که تاکنون توسط یک شاعر یا نویسنده نوشته شده است. شاهنامه، حماسه ای است حول محور جوهر و روح ایران. نکته جالب در مورد کتاب شاهنامه این است که در حالی که اشعار فردوسی در زمان ایران باستان نوشته شده است، پیامهای آن متعلق به زمان خاصی نیست و در بسیاری از موارد ممکن است برای کل بشریت نوشته شده باش نوشتن شاهنامه حدود ۳۰ سال طول کشید. در این سال های طولانی، عمر و ثروت فردوسی از بین رفت. روایت دقیقی از زمان آغاز نوشتن شاهنامه وجود ندارد ولی طبق اطلاعات به دست آمده، در بازه تقریبی بین سال های ۳۷۰ تا ۳۷۱ هجری قمری، سرودن شاهنامه شروع شده است.
شاهنامه نفوذ بسیاری در جهتگیری فرهنگ فارسی و نیز بازتابهای شکوهمندی در ادبیات جهان داشته است و شاعرانی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کردهاند. شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبانهای زنده جهان ترجمه شده است. نخستین بار در سال ۶۰۱ خورشیدی، بُنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی برگرداند و پس از آن برگردانهای دیگری از این اثر، ازجمله برگردانِ ژول مُل به زبان فرانسوی، انجام گرفت.
فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیشا اسلام را با فرهنگ ایران پسا اسلام پیوند داده است. از شاهنامه برمیآید که فردوسی از آیینهای ایران باستان همچون زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند پارهای از پژوهشگران سرچشمه این اثرپذیریها را بنمایههای کار فردوسی میدانند، که او به آنها بسیار وفادار بوده است. همچنین، وی بهسبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه این آگاهیها افزود، بهگونهایکه این دانستهها، جهانبینی شعری او را پی ریخت. آنچه فردوسی به آن میپرداخت، جدای از سویه شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایه همه خوبیها میداند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد. فردوسی با ریزبینی، بنمایههای خود را — که بیشترینِ آنها از شاهنامه ابومنصوری بود — بررسی میکرد. او توانست گزیدهای از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت گرد آوَرَد تا در یاد ایرانیان زنده بماند.
در خصوص زمان فوت فردوسی نیز تاریخ دقیقی وجود ندارد ولی طبق روایت های مختلف او در سال ۳۹۷ اجری شمسی یا ۴۱۱ هجری قمری، از دنیا رفت و در حدود ۸۰ سال عمر کرد.
تحصیلات فردوسی
همانطوری که تا به اینجا گفته شد، فردوسی سال های ابتدایی زندگی خود را به کسب علم و تحصیل گذراند. پس از آن برای ادامه تحصیل به مدرسه ای در توس رفت و از همان زمان به خواندن داستان های تاریخی و افسانه ای علاقه پیدا کرد. در دوران مدرسه فردوسی با فردی به نام محمد بن حسن آشنا شد و تا چهل سال با او همنشین بود.
آثار فردوسی
شاهنامه، از آثار فردوسی است که تاثیر بسیار مهمی بر تاریخ ادبیات فارسی داشته و دارای بیش از ۶۰ هزار بیت در سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. این کتاب بخش مهمی از هویت ملی و فرهنگ ایرانی را تشکیل داده است. باید گفت تنها اثری که روشن شده سروده فردوسی است، شاهنامه بوده و آثار دیگری که به عنوان سروده های فردوسی دانسته می شوند؛ مورد تردید هستند. معروف ترین این آثار، مثنوی یوسف و زلیخا است.
از آریانام ویجه تا ایران
به بیان ساده، شاهنامه مجموعه ای از اسطوره ها، افسانه ها و بخش های تاریخی بومی، پیش از اسلام و مربوط به ایرانیان آریایی است که به شکل نسبتاً “خالص” فارسی نوشته شده است و عمدتاً عاری از کلمات خارجی است. اگرچه شاهنامه حماسه ملی ایران است، اما منظور از ایرانیان تأکید به یک قوم است، به ویژه که ایران در شاهنامه با ایران امروزی یا حتی ایران زمان فردوسی مطابقت ندارد. جدای از مرزهای دائماً در حال تغییر آن، باید تفاوت میان وطن باستانی ایران (آریانام ویجه به زبان اوستایی و به معنای سرزمین آریایی ها) و ایران کنونی (ساده سازی آریانام ویجه به معنای آریایی) را نیز در نظر گرفت، که ایرانیان به آن کوچ کردند.
به گفته دیک دیویس، مترجم نسخه شاهنامه، آریانام ویجه، تقریباً در آسیای مرکزی بود: ازبکستان امروزی، ترکمنستان تاجیکستان. به همین دلیل است که بسیاری از مناطقی که در شاهنامه فردوسی آمده است در ایران کنونی نیستند. برای مثال سیستان مدرن تنها بخشی از سیستان باستان و در غرب آن است. دیویس در مورد موقعیت ایران در شاهنامه چنین می گوید: «در بخش های اساطیری و اوایل افسانه ای شعر، ایران در شمال خراسان کنونی قرار دارد و تا شمال بخارا و سمرقند امروزی می رسد در شرق نیز تا استان هیرمند در افغانستان ادامه دارد که با ورود ساسانیان، کم و بیش به ایران مدرن تبدیل می شود.
یکی از مواردی که شاهنامه را به حماسه ای منحصر به فرد تبدیل می کند، وسعت تاریخی بسیار زیاد آن است. محققان معمولاً کتاب را به سه «عصر» تقسیم میکنند:
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان میآید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین مییابد. کشف آتش، جدا کردن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت میگیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگهای داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگترین مشکل این عصر بوده است.
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع میشود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی مینشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز میشود.
پادشاهی کیانی مانند کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار میآیند. در این عهد دلاورانی مانند زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور میکنند. سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته میشود و رستم به خونخواهی او به توران زمین میرود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب میگیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور میکند و اسفندیار به دست رستم کشته میشود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین میرود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان میگردد و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان میرسد.
این دوره با ظهور بهمن آغاز میشود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی میرسند. در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و دارا را که همان داریوش سوم است میکشد و به جای او بر تخت مینشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان میگردد و سپس ساسانیان روی کار میآیند و آنگاه حمله عربها پیش میآید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان میرسد.
در حالی که همه چیز برای فردوسی خوب شروع شد، او پایان خوشی نداشت. قبل از اینکه بتواند کتاب را کامل کند، حامیان سامانی او توسط ترکان غزنوی مغلوب شدند. سلطان محمود غزنوی ابتدا به حمایت از فردوسی برخواست ولی پس از مدتی به وعده های خود عمل نکرده و از اشعار وی حمایت نکرد. سلطان محمود بعدها، از رفتار خود، پشیمان شده بود، ۶۰ هزار دینار به پاس قدردانی از فردوسی، برای او فرستاد اما افسوس که دیگر دیر شده بود و فردوسی به دیار باقی شتافه بود.
ماریا مؤمنی
کارشناس معاونت کاربردی سازی علوم انسانی و فرهنگی
نظر شما :