یادداشت بمناسبت شهادت رئیسعلی دلواری
هوالقادر
رئیسعلی دلواری، نماد فرهنگ مقاومت ایرانی
رئیسعلی دلواری یکی از چهرههای برجسته مقاومت و مبارزه در تاریخ معاصر ایران است. او به عنوان یکی از رهبران قیامهای مردمی علیه نیروهای اشغالگر انگلیس در جنوب ایران در دوران جنگ جهانی اول شناخته میشود. رئیسعلی در سال ۱۲۹۹ هجری قمری در روستای دلوار، واقع در استان بوشهر، چشم به جهان گشود. وی از خانوادهای متنفذ و اصیل در منطقه تنگستان بود و از جوانی به دلیل شجاعت و اهتمام به مبارزه و مجاهده با اشغالگران در میان مردم شناخته شده بود. با آغاز جنگ جهانی اول و تجاوز نیروهای انگلیسی به جنوب ایران، رئیسعلی دلواری جنبشی متشکل از مبارزان محلی را برای مقاومت در برابر اشغالگران رهبری کرد. او به عنوان یکی از فرماندهان این مقاومت، نقش مهمی در مبارزات علیه انگلیسیها که بزرگترین قدرت استعماری تاریخ لقب دارند، ایفا کرد. استعمارگری بریتانیا از زمان سلطنت ملکه الیزابت اول در سال 1583 میلادی، با اشغال جزیره گیلبرت و سپس آمریکا، کانادا و بخشهایی از جزایر کارائیب آغاز شد و تا امروز نیز به روشهای متفاوت ادامه یافته است. در قرون 16 و 17 میلادی بریتانیا، با ابزار نظامی و اقتصادی و ایجاد کمپانی هند شرقی به بخشهای زیادی از جنوب و جنوب شرق آسیا نفوذ استعماری پیدا کرد.
نگاهی به تاریخ نشان میدهد استعمارگران بریتانیایی همواره به ایران، به ویژه جنوب آن نیز چشم طمع داشتند، چرا که جنوب ایران به عنوان راه ارتباطی آسیای صغیر با هندوستان نقش ژئوپلتیکی مهمی برای بریتانیا داشته است. تعرض بریتانیا به بوشهر و برخی دیگر از مناطق جنوب ایران، به دوران کریم خان زند و روابط پرفراز و نشیب او با انگلیس در مورد مسائل منطقه و تأسیس کمپانی استعماری هند شرقی در سال 1763 م. توسط بریتانیا بازمیگردد.
در سالهای ابتدایی قرن نوزدهم در زمان سلطنت محمدشاه قاجار بود که بریتانیاییها با هدف فشار به ایران برای رفع محاصره هرات برای نخستین بار بوشهر را به تصرف درآوردند. با لنگر گرفتن کشتی انگلیسی در بندر بوشهر، ۵۰۰ نفر از آن پیاده شدند و در کوتی که خانه بالیوز انگلیسی در آنجا بود، منزل کردند. این حرکت، موجب جوش و خروشی در بوشهر شد و به دنبال آن، گروههای مردمی به رهبری باقرخان تنگستانی و شیخ حسن آل عصفور(روحانی بزرگ بوشهر) و عشایر جنوب انگلیسیها را از بوشهر اخراج کردند.
در اوایل حکومت ناصرالدینشاه در سال 1856 م. بار دیگر مناقشه ایران و بریتانیا بر سر هرات بالا گرفت و نیروهای متجاوز انگلیس به این بهانه به جنوب ایران حمله کردند و پس از جنگ با دلاورمردان تنگستان، بوشهر و برخی مناطق جنوبی دیگر همچون خارک و خرمشهر را اشغال کردند. این درگیری بین باقرخان ضابط تنگستانی و پسر رشیدش احمدخان تنگستانی با چهارصد تفنگچی در قلعه ریشهر روی داد و احمدخان تنگستانی به همراه یارانش علیرغم تلاشهای فراوان شکست خوردند و در راه حفظ خاک میهن به شهادت رسیدند. اشغال خاک ایران در نهایت با معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ پایان یافت. قاجار به ناچار دست از هرات کشید. با تحقق هدف بریتانیا و به رسمیت شناخته شدن افغانستان توسط ایران، نظامیان بریتانیایی بوشهر را ترک کردند.
تا نیمه قرن نوزدهم، برتری بریتانیا در خلیج فارس به توسعه بندر بوشهر متکی بود. اما از اواخر این قرن نظر دیگر کشورها مانند امپراتوری آلمان نسبت به بوشهر جلب شد و دفاتر کنسولی در بوشهر راه انداختند. روابط تجاری ایران با آلمان و خرید کشتی از آن برای بریتانیا که موقعیت گمرکی خود را حفظ کرده بود، ناخوشایند بود. تعارض منافع قدرتها در این منطقه موجب بروز تنشهای کوچک و بزرگی بود. اما در ماههای آغازین شعلهورشدن آتش جنگ جهانی اول تنشها رنگ دیگری به خود گرفت. هنگامی که انگلیسیها ضرباتی به نیروهای عثمانی وارد کردند و ارتش روس از مرز ارزروم وارد قلمرو امپراتوری عثمانی شد، احمدشاه با انتشار اعلامیهای بیطرفی ایران در جنگ را اعلام کرد، اما اندکی بعد ارتش انگلیس به عراق(تحت حاکمیت عثمانی) و ایران حمله کرد. رئیسعلی دلواری که دستکم از پنج سال قبل در مبارزات علیه مداخلات نظامی و غیرنظامی انگلیسیها در جنوب ایران نقش پررنگی داشت، در پی آگاهی از پیروزیهای انگلیس در عثمانی و سلطه آنها در عراق و همچنین تحرکات نظامی و افزایش تفنگچیهای انگلیسی در جنوب، شروع به اقداماتی برای مبارزه با انگلیسیها کرد. انگلیسیها که بوشهر را به تصرف در آورده بودند، به دنبال در هم شکستن مقاومت دلوار بودند. دلیران تنگستان به رهبری رئیسعلی دلواری با گرفتن حکم جهاد از علمای نجف، به دفاع از بوشهر پرداختند. در 22 مرداد، انگلیس با به کارگیری چهار ناو و سلاحهای بسیار به بندر دلوار حمله کرد که پس از دو روز درگیری شکست خورد و به عقب برگشت. در این درگیریها رئیسعلی دلواری و یارانش ضرباتی سخت به پیکره اشغالگری انگلیس وارد کردند. انگلیسیها پس از شکست و تحمل تلفات زیاد در این جبهه، از عراق و هند نیروهای کمکی به بوشهر اعزام کرده و دلوار را به شدت بمباران کردند. در جریان همین درگیریها بود که رئیسعلی دلواری در دوازدهم شهریورماه سال 1294 ه.ش. در محلی به نام «تنگک صفر» و در زمان شبیخون به نیروهای انگلیس توسط عنصری نفوذی، هدف گلوله قرار گرفت و جان خود را در راه مبارزه فدا کرد.
به جاست که در وصف شجاعت رئیسعلی پاسخ وی را به نامه تهدیدآمیز مقامات انگلیسی مبنی بر این که «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ مینماییم، در این صورت خانههایتان ویران و نخلهایتان را قطع خواهیم کرد.» بخوانیم. رئیسعلی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراتوری بریتانیا است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.» او به واقع چنین کرد و تا پای جهان برای حفظ خانهاش، خاک ایران، مقاومت کرد.
در تقویم رسمی کشور دوازدهم شهریور ماه به عنوان روز بزرگداشت رئیسعلی دلواری و مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است. به جرأت میتوان گقت رئیسعلی دلواری صرفاً یک مبارز محلی نیست، بلکه به نمادی ملی تبدیل شده که تأثیرات اجتماعی و سیاسی او فراتر از زمان و مکان خود رفته و مسیر مقاومتهای بعدی در تاریخ ایران را هموار کرده است. تاثیر اجتماعی رئیسعلی دلواری بر قیامهای بعدی و مقاومتهای مردمی غیرقابل انکار است. او به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در برابر اشغالگران خارجی شناخته میشود و اقدامات او الهامبخش دیگر مبارزان و جنبشهای محلی در سراسر کشور شد. برخی از مهمترین تأثیرات اجتماعی او عبارتند از:
- تقویت روحیه مقاومت در برابر استعمار: رئیسعلی دلواری با شجاعت و پایداری خود در مبارزه علیه نیروهای اشغالگر انگلیس، توانست الگویی از مقاومت و مبارزه برای استقلال و آزادی ایران ارائه دهد. این الگو در سایر مناطق ایران، به ویژه در جنوب کشور، تأثیر زیادی داشت و موجب شد که مردم این مناطق نیز در برابر سلطه خارجی مقاومت کنند.
- تحریک و تقویت جنبشهای مردمی: شهادت رئیسعلی دلواری و مبارزات او علیه انگلیسیها موجب شد که موجی از آگاهی و خشم در میان مردم ایران به وجود آید. این آگاهی و در کنار آن احساسات به خروش آمده مردم منجر به شکلگیری و تقویت جنبشهای مردمی علیه نیروهای خارجی و حکومتهای مستبد داخلی شد
- ایجاد وحدت و همبستگی میان مبارزان: مبارزات رئیسعلی دلواری نشان داد که با اتحاد و همبستگی میتوان در برابر قدرتهای بزرگ ایستاد. این درس موجب شد که در قیامهای بعدی، مانند نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان و نهضت ملی شدن صنعت نفت، اهمیت وحدت میان مبارزان بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
- تأثیر بر هویت ملی و بیداری ایرانیان: داستان رئیسعلی دلواری به مرور زمان به بخشی از هویت ملی ایرانیان تبدیل شد و در بازتعریف هویت ملی و بیداری مردم در برابر سلطهگریهای خارجی و حفظ استقلال کشور صاحب جایگاهی خاص شد.
نفوذ رئیسعلی دلواری بر افکار و جنبشهای استعمارستیزانه بعدی در ایران و حتی فراتر از مرزهای آن بسیار عمیق و گسترده بود. چنانکه ذکر شد او با رهبری مقاومت در برابر نیروهای استعمارگر انگلیسی در جنوب ایران، به عنوان نماد مبارزه برای آزادی و استقلال شناخته شد و تاثیرات مهمی بر دیگر مبارزان و جنبشهای ضد استعماری در سراسر کشور گذاشت. برخی از این تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم عبارتند از:
- نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی: رئیسعلی دلواری با ایجاد یک نمونه موفق از مقاومت مردمی در برابر اشغالگران خارجی، الهامبخش جنبشهای دیگر مانند نهضت جنگل شد. میرزا کوچک خان جنگلی، که یکی از رهبران برجسته مقاومت علیه نیروهای خارجی (روسیه و بریتانیا) و حکومتهای مستبد داخلی بود، از روحیه استقلالطلبی و مبارزات رئیسعلی دلواری تأثیر گرفت. میرزا کوچک خان، مانند رئیسعلی، به اتحاد میان نیروهای محلی برای مقابله با نفوذ خارجی اعتقاد داشت.
- جنبش ملی شدن صنعت نفت : مبارزات رئیسعلی دلواری در برابر استعمار انگلیس، در کنار دیگر مبارزات مردمی، بستری را برای رشد و توسعه ایدههای ملیگرایانه و ضد استعماری در ایران فراهم کرد. این روحیه مبارزه و استقلالطلبی بعدها در جنبش ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید. دکتر مصدق و یارانش، که به دنبال پایان دادن به نفوذ و استثمار انگلیس در ایران بودند، به نوعی ادامهدهنده راه مبارزانی چون رئیسعلی دلواری بودند.
- جنبشهای محلی و عشایری: رئیسعلی همچنین تأثیر زیادی بر جنبشهای محلی و عشایری داشت. روحیهای که او در میان مردم بوشهر و تنگستان برای مبارزه با اشغالگران ایجاد کرد، الهامبخش دیگر رهبران عشایری و محلی شد که در برابر سلطهگریهای خارجی مقاومت کنند. نمونههایی از این مقاومتها را میتوان در جنوب ایران و مناطق دیگر در برابر نفوذ خارجی مشاهده کرد.
- روحیه ضد استعماری در جنبشهای اسلامی: در دهههای بعد، جنبشهای اسلامی و انقلابیون ایران نیز از مبارزات و روحیه استقلالطلبی رئیسعلی دلواری تأثیر پذیرفتند. این جنبشها با تکیه بر الگوهای تاریخی مقاومت، از جمله مبارزات رئیسعلی دلواری، به مخالفت با هر گونه نفوذ خارجی و استعمار پرداختند.
به گواه تاریخ، رئیسعلی دلواری با مقاومت قهرمانانهاش علیه نیروهای استعمارگر انگلیسی، یک میراث ماندگار از روحیه مبارزه، استقلالطلبی، و دفاع از تمامیت ارضی ایران به جا گذاشت که الهامبخش بسیاری از جنبشهای استعمارستیزانه و شخصیتهای مبارز در تاریخ معاصر ایران بوده است.
ما امروز، سالروز شهادت رئیسعلی دلواری را به عنوان روز مبارزه با استعمار انگلستان گرامی میداریم تا هماره به یاد داشته باشیم که چه مجاهدتها و چه خونهایی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی مرز و بوم خود دادهایم. آنچه ایران را با موقعیت جغرافیایی کمنظیر خود از چنگال قدرتهای استعمارطلب و ستیزهگر در امان داشته است، همین مقاومتهاست. فرهنگ میهنخواهی و مقاومت در برابر سلطهطلبی است که ایران را همچنان استوار نگاه داشته است
صرف مرور تاریخچه تلاشهای استعمارگرایانه انگلیس در ایران نشان میدهد، آگاهی و روحیه فداکاری، میهندوستی، حقطلبی و ظلمستیزی مردم ایران بوده است که آنها را از پس همه این طوفانها و گزندها از همچنان مقاوم نگاه داشته است. نباید از یاد برد که نواحی تحت حکومت استعماری امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۲۲ یکچهارم از خشکیهای کره زمین و یکچهارم جمعیت جهان در آن دوران را شامل میشد. قریب 90 درصد از کشورهای جهان، طعم سلطه و اشغالگری انگلستان را چشیدهاند و تنها 22 کشور امروزی دنیا طعم تهاجم و ظلم انگلیسیها را تجربه نکردهاند و ایستادگی در برابر چنین استعمارگر کامجویی نشاندهنده پایداری و پایمردی ایرانیان در حفظ استقلالشان است. فراز و نشیبهای فراوان در مواجهه ایران و انگلیس استعمارگر یکی از فصلهای مهم و پیچیده تاریخ معاصر ایران است که تأثیرات زیادی بر روند سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران گذارده است و تنها برای ذکر اهمیت آن به چند برهه و رخداد مهم تاریخی اشاره میشود. تاریخچه تلاشهای استعمارگرایانه انگلستان با روابط ایران و انگلیس در قالب روابط بازرگانی خود را آشکار کرد. اوایل قرن هفدهم، کمپانی هند شرقی انگلیس که یکی از قدرتمندترین شرکتهای تجاری آن زمان بود، نخستین بار نمایندهای به دربار صفوی در ایران فرستاد. هدف اصلی انگلیس در این دوران، بهرهبرداری از منابع تجاری و بهویژه ابریشم ایران و استفاده از مسیرهای خشکی و دریایی جنوب ایران بود. اما این تلاشها در همین سطح باقی نماند. از اواسط قرن نوزدهم، رقابتهای استعماری میان انگلیس و روسیه در آسیای میانه شدت گرفت و ایران بهعنوان کشوری که میان این دو قدرت قرار داشت، به میدان نبرد دیپلماسی و نفوذ سیاسی آنها تبدیل شد. انگلیس با هدف مهار نفوذ روسیه، سعی داشت ایران را تحت نفوذ خود درآورد. قراردادهای ننگینی مانند قرارداد پاریس (1857) که پس از جنگ ایران و انگلیس (1856-1857) منعقد شد، نشاندهنده قدرتطلبی و استعمارطلبی انگلیس در این دوره است. طبق این قرارداد، ایران مجبور به واگذاری بخشهایی از خاک خود شد و عملاً از ادعای خود بر هرات صرف نظر کرد. در دوره قاجار، نفوذ انگلیس در ایران بهویژه در زمینههای اقتصادی و سیاسی افزایش یافت. یکی از مهمترین قراردادهایی که در این دوران منعقد شد، قرارداد دارسی (1901) بود. ویلیام ناکس دارسی، با حمایت دولت بریتانیا، امتیاز استخراج نفت در بخشهای وسیعی از ایران را بهدست آورد. این قرارداد به انگلیس اجازه داد تا کنترل منابع نفتی ایران را برای سالهای متمادی در دست داشته باشد. یکی دیگر از نقاط اوج دخالت انگلیس در امور داخلی ایران، قرارداد 1919 میلادی بود. هدف این قرارداد افزایش نفوذ انگلیس در امور نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران بود. اگرچه این قرارداد به دلیل مخالفتهای گسترده داخلی و بینالمللی بهطور رسمی اجرایی نشد، اما نشاندهنده عمق نفوذ انگلیس در سیاست ایران بود. یکی دیگر از نقاط کلیدی در تاریخ استعماری انگلیس در ایران، کودتای 3 اسفند 1299 (فوریه 1921 میلادی) بود که به قدرتگیری رضاخان منجر شد. رضاخان با حمایت انگلیس، نخست به عنوان وزیر جنگ و سپس به عنوان نخستوزیر و در نهایت شاه ایران به قدرت رسید. هرچند رضا شاه پس از به قدرت رسیدن به تدریج از انگلیس فاصله گرفت، اما نقش انگلیس در به قدرت رسیدن او قابل انکار نیست. در جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت و کودتای انگلیس و آمریکا با هدف حفظ منافع نفتی خود در ایران، کودتای 28 مرداد 1332 را رقم زدند. حمایت از رژیم صدام در جنگ هشت ساله علیه ایران، حمایت از گروههای تروریستی و تجزیه طلب، جنگ ترکیبی، جنگ شناختی و رسانهای و ایجاد فضای تبلیغاتی گسترده علیه ایران، بدعهدی در برجام، همراهی با تحریمهای ظالمانه آمریکا و وضع تحریمهای یکجانبه علیه ایران موارد دیگری از بدسگالی حکومت انگلیس با ایران است.
روشن است که از سالهای دور تا امروز خوی استعمارطلبی انگلیس و فرهنگ مقاومت و میهنپرستی ایرانیان رو در روی هم ایستاده است. رشد و بالندگی همین فرهنگ در سایه آگاهی از انواع هجمههای استعماربنیاد، ضامن بقا و سرفرازی وطن ما در برابر آن چیزی است که با رنگها و نامهای متفاوت در پی استعمار ثروت مادی و معنوی ما است.
ماندانا چگنی فراهانی
کارشناس معاونت کاربردی سازی علوم انسانی و فرهنگی
نظر شما :