گزارش نشست بزرگداشت فردوسی(بخش آخر)
به نام خداوند جان و خرد
دکتر سید جواد میری، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی، به عنوان چهارمین و آخرین سخنران نشست، سخنرانی کوتاه، اما بحثبرانگیزی با عنوان «تأمل درباب شاهنامه به مثابۀ سند ملیت در روایت سید جواد طباطبایی، مبتنی بر انگاره محمدعلی فروغی» ایراد کرد.
گزیدهای از سخنرانی دکتر سیدجواد میری:
اهالی ادب و فرهنگ در باب شاهنامه بسیار سخن گفتهاند و این اثر را میتوان از زوایای مختلف ادبی بررسی کرد. نکتهای که من قصد دارم به آن بپردازم تصوری است که دربارۀ شاهنامه و مشی حکیم ابوالقاسم فردوسی در 120 یا 140 سال اخیر در ایران برساخت شده است. یکی از آن برساختها که دکتر سیدجواد طباطبایی بارها به آن اشاره کرده است، برساختی است که آن را به محمد علی فروغی نسبت میدهد. البته من در نوشتههای شخصی فروغی این را ندیدهام و خود طباطبایی هم ارجاع متنی در این مورد نداده است. داستان از این قرار است که طباطبایی از فروغی نقل میکند زمانی که فروغی در سفری در استانبول بوده و یا در دوران اقامتش در استانبول نزد آتاتورک میرود. آتاتورک در گفتوگوی خصوصی این جمله را میگوید: شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیدانید. مثلاً قدر فردوسی به این بزرگی که سند ملیت شماست را نمیدانید. سیدجواد طباطبایی پس از این نقل قول میگوید که ملیت ما ایرانیها برخلاف دیگر مردمان قبل از ناسیونالیسم شکل گرفته است. در دیگر مناطق مردمانی بودند که در امتهایییا در طوایف و قبایلی بودند، اما ایرانیها از دوران باستان ملتی متشکل بودند و ملیت داشتند و سند ملیت ما شاهنامه فردوسی است. این باور در فضای عمومی بسیار رواج یافته است. نکته اول تشکیک در مورد سندیت نقل قول از آتاتورک است. اما نکته مهمتر مفهوم ملیت و ملت است. ملت قبل از دوران مشروطه و به زبان دیگر قبل از دوران تجدد ما واژهای داشیتم که به صورت ملۀ نوشته میشد. این ملت به معنای nation نبوده، بلکه به صورت ملۀ مسیح، ملۀ ابراهیم، ملۀ موسی و... به معنی پیروان به کار رفته است. مفهوم nation و nationality در دوران جدید برساخت شده است. واحد سیاسی nation-state مفهومی جدید است. وقتی سیدجواد طباطبایی ادعا میکند شاهنامه سند ملیت ماست در بهترین حالت میتوان گفت مفهوم ملیت را درک نکرده است یا چیزی را برساخت میکند که نشان از عوامل و مؤلفههایی دارد که یکی از آنها اشاره میکنم. اساساً اگر قرار است کتابی نشانه ملیت و هویت جمعی ما باشد چرا شاهنامه؟ شاهنامه حدود 1000 سال پیش تألیف شده است و از آن زمان تاریخ ایران تحولات بسیاری را تجربه کرده است و هیچگاه این جایگاه برای شاهنامه به عنوان سند هویت جمعی در دوران قبل از پهلوی وجود نداشته است. اگر ما بخواهیم کتاب دیگری را عدل این کتاب قرار دهیم باید بگوییم تأسیس ایران جدید یا ایران نوید به معنایی که امروزه ایران سیاسی نوین میدانیم مربوط به صفویه است و جالب است که شاه اسماعیل صفوی دیوانی دارد و این دیوان به زبان ترکی است. اما چطور شده ایوان شاهی که ایران را به صورت سیاسی تأسیس کرده است، به عنوان سند هویت ملی ما شناخته نمیشود و جالبتر آنکه این کتاب در تاریخ گم شده است. اما شاهنامه که مربوط به هزار سال پیش است در دسترس است و این خود جای پرسش دارد. به نظر من باید به عقبه ذهنی محمدعلی فروغی که مبدع این ایده بوده است توجه کرده است. محمدعلی فروغی یهودی بوده است و با نگاه یهودیت به مسأله اکسودوس و در نظر گرفتن ارض موعود به شاهنامه نگریسته است، گویی چنین بوده که ایرانیان سالها بیسرزمین و سرگردان بودند در روایت و برساختی که دربارۀ شاهنامه فردوس و خود مفهوم ملیت توسط محمدعلی فروغی برساخته شده بود مؤثر بوده است. این نکتهای است قابل تأمل که جای بررسی و تحقیق دارد.
در این نسشت ضمن این که پس از هر سخنرانی، سخنران به پرسشهای مخاطبان پاسخ میداد در پایان نیز بحث و گفت و گویی در مورد سخنرانی آخر شکل گرفت و بنا بر آن شد تا با تشکیل جلسه دیگری این مباحث بسط و گسترش یابد و گفت و گوهای بیشتری درباره این موضوع انجام شود.
نظر شما :