یادداشت دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه، کریمه اهل بیت (س) تا ولادت امام مهربانی (ع)

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۰ کد : ۲۳۸۳۶ اخبار و رویدادها آرشیو اخبار مهمترین اخبار فرهنگی
تعداد بازدید:۳۲۲
دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه، کریمه اهل بیت (س) تا ولادت امام مهربانی (ع) شاید اولین معناهایی که با شنیدن واژه‌های کریم و کرامت به ذهن متبادر می‌شود همبسته با بخشندگی و سخاوت و دستگیری و لطف و عنایت باشد. اما شاید بتوان گفت...

دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه، کریمه اهل بیت (س) تا ولادت امام مهربانی (ع)

شاید اولین معناهایی که با شنیدن واژه‌های کریم و کرامت به ذهن متبادر می‌شود همبسته با بخشندگی و سخاوت و دستگیری و لطف و عنایت باشد. اما شاید بتوان گفت این خصلتهای نیکو خود در معنای عمیق‌تری ریشه دارد و آن اصل کرامت انسانی است. کرامت انسانی هدیه‌ای است از جانب خداوند به انسان. «کریم» اسم و صفت خداوندى، صفت مشبّهه به معناى خالى از پستى و نقایص، زیاد بخشنده و نیکى کننده، گرامى شدن، کرامت و بخشش داشتن . اسم کریم به عنوان وصف خود خداوند، دو بار در قرآن آمده است. پروردگاری که خود در خلقت انسان می‌گوید «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» :که ما انسان را در نیکوترین صورت/ساختار (در مراتب وجود) بیافریدیم.(التین،4) خداوند کرامت را در ذات انسان به ودیعه نهاده است و خود می‌فرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛ یعنی نوع انسان فی‌نفسه ذاتاً کریم خلق‌شده است و شایستگی کرامت زائد را هم دارد»(اسرا/۷۰). در این آیه خدا به این حقیقت اشاره می‌کند که همه انسان‌ها زن، مرد و به‌طور کلی فرزند انسان ذاتاً کریم است. این کرامت لباسی است که خداوند بر تن فرزند آدم کرده است. صفت کریم بودن در قرآن در ابتدا به خداوند متعال «فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ»(نمل /۴۰) و سپس به پیامبر گرامی اسلام(ص) «رَسُولٍ کَرِیمٍ»(حاقه/۴۰)، قرآن کریم «کِتَابٌ کَرِیمٌ»(نمل/۲۹)، فرشتگان «مَلَکٌ کَرِیمٌ»(یوسف/۳۱) و به انسان تعلق گرفته است. انسان که خداوند او را در احسن تقویم خلق کرده است از غنای وجودی بیشتری در سلسله مراتب هستی برخوردار شده است و خداوند این مخلوق خود را شایسته کرامت دانسته است. این نوع کرامت حاکی از عنایت ویژه خداوند به نوع انسان است و همه انسانها از آن برخوردارند؛ باید خداوند را بر آفرینش چنین موجودی با چنین امکاناتی ستود؛ آن گونه که خود فرمود «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ) (مؤمنون / ۱۴). آیاتی مانند آیه چهارم سوره تین «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فی أَحْسَن تقویم» و آیه ۱۴ از سوره مؤمنون: «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» و آیه ۷۰ سوره اسراء: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» و آیات فراوانی که از تسخیر جهان و آفرینش آنچه در زمین است برای انسان سخن می گویند؛ مانند «وَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ - (جانیه / ۱۳) و مانند «هو الذی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِى الأَرض جَمِیعًا» (بقره / (۲۹) همه بر کرامت تکوینی نوع انسان دلالت دارند. اما آن خصیصه منحصر به فرد، آن نعمت خاص و آن امکان بی‌بدیل که خداوند به انسان داده است «اختیار» است. انسان می‌تواند با اختیار خود از فرصت وجود چنان بهره‌ای ببرد که وصف آن تنها در کلام خدا یافت می‌شود و می‌تواند با این اختیار نعمات ذاتی خداوند را نیز از کف بدهد و به اسفل السافلین برسد. اما آن انسانی که نعمت اختیار را برای سعه وجودی خود به کار می‌بندد، بدون تردید به کرامت و فضیلتی دست می‌یابد که به لطف و توجه پرودگار، خواست و اراده خیر خود او نیز در آن جایگاهی ممتاز دارد. و این کرامت کرامتی است اکتسابی. مقصود از کرامت اکتسابی دستیابی به کمال هایی است که انسان در پرتو ایمان و عمل صالح اختیاری خود به دست می آورد. این نوع کرامت برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزشهای انسانی و تقرب در پیشگاه خداوند است. از کلام گهربار مولای متقیان در نهج‌البلاغه می‌توان به اسباب این کرامت که انسان نیک در جستجوی آن است، پی برد. حضرت علی (ع) خداباوری را مهمترین عامل بالندگی و کرامت انسان می‌دانند. باور به خداوند در همه شئون زندگی انسان جاری است و از نگرش انسان تا رفتارهای فردی و نحوه حضور او در اجتماع موثرترین عامل است. اسباب دیگر خودشناسی و خودسازی و خردورزی است با هدف کسب رضایت پروردگار. عامل دیگر در دستیابی به کرامت برای انسان، هدایت‌پذیری است. کرامت عالی انسان هدف هدایت تشریعی پیامبران و ائمه است. خداوند اسباب هدایت را در اختیار انسان قرارداده است تا با برگزیدن آن به جایگاه درخور عالی کرامت انسانی دست یابند. اسباب دیگر مسوولیت‌پذیری است؛ مسوولیت نسبت به خدا، به خویشتن، به جامعه و طبیعت، مسوولیت در قبال زدودن کژیها و کاستیها در خود و جامعه. عامل مهم دیگر معرفت است. جایگاه علم و ورای آن معرفت در نگاه اسلام روشن است. انسان اهل معرفت لاجرم اهل کرامت است.

 
چرا که به معرفت راستین خود عمل می‌کند و در پیوند نظر و عمل برآمده از معرفت حقیقی راه تعالی را می‌جوید. امام علی (ع) اسباب دیگر را عبادت و بندگی حق تعالی و خدمت به خلق خدا می‌داند. در نهایت در یک جمله باید بار دیگر از کلام حق تعالی یاری گرفت که فرموده است «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات/۱۳). آیا باتقواتر و عامل تر از معصومان و اولیاءالله و بندگان خاص او در عمل به اسباب ذکرشده در نهج البلاغه برای رسیدن به بالاترین مراتب کرامت خاص انسانی می‌توان یافت؟ همین جایگاه آنان در تقوا و پیمودن راه تعالی و کرامت، دخت امام موسی کاظم (ع) را شایسته عنوان کریمه اهل بیت ساخته است. آنچه در این ایام که به زیبایی دهه کرامت نامیده شده است و بلکه هر روز باید از خود بپرسیم این است که آیا ما نیز وارد این مسیر شده‌ایم و گامی در این مسیر برداشته‌ایم؟ ما به عنوان دوستداران اولیاء خدا، نعمت اختیار را چگونه به کار بسته‌ایم و رو به سوی چه هدفی داریم؟

نظر شما :