یادداشت به مناسبت بزرگداشت شیخ صدوق
به مناسبت بزرگداشت شیخ صدوق
محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (فرزند ابن بابویه شهیر) معروف به شیخ صدوق به روایت مشهورتر در حدود سال 305 ه.ق. دیده به جهان گشود. یکى از معروف ترین خاندانهاى بزرگ که بیش از سیصد سال در مرکز ایران دانشمندان نامور از آن برخاستهاند خاندان بابویه است که صدوق بزرگترین شخصیت این خاندان به شمار مىرود. بابویه جد اعلاى صدوق است. اولین کسى که از این خاندان لقب ابن بابویه گرفت پدر صدوق یعنى على بن حسین بن موسى بن بابویه است.ابن بابویه خود از دانشمندان بنام شیعه بوده و بیش از یکصد کتاب در موضوعات مختلف نگاشته است. وى پیشواى شیعه در قم و اطراف آن در زمان خود بوده و در عصر امام حسن عسکری (ع) و غیبت صغرای حضرت ولی عصر (عج) و در عهد نیابت خاصه حسین بن روح مىزیسته است. این عالم بزرگ وارسته و پارسا در قم مغازهاى داشت که در کنار کارهاى علمى بخشى از وقت خود را به کسب و کار مىپرداخت و با درآمد آن مخارج زندگى خویش را تأمین مىکرد. اما در حقیقت او دانشمندى سترگ بود که نه تنها در مجامع علمى آن روز از مقام و منزلت علمى بالایى برخوردار بود هماکنون نیز مورد احترام دانشپژوهان و اساتید بزرگ علوى اسلامى است.
محمد بن علی ملقب به شیخ صدوق احتمالا در قم متولد شد و قطعا در قم پرورش یافت و نقل است که به برکت دعای امام عصر (عج)، بر والدینش روزی شده است. او در دامان و محضر علمی پدرش رشد یافت و در همان سنین نوجوانی به درجات و مقامات علمی بلندی رسید. او در تاریخ، حدیث، فقه، تفسیر، رجال و احکام (عقاید) تبحر یافت. اوپس از بیست سال که از محضر پدرش و دیگر علمای قم کسب علم کرد، به درخواست رکن الدوله دیلمی از حاکمان آل بویه عازم ری شد که در آن زمان پایتخت آل بویه بود. پس از هجرت شیخ کلینی به بغداد و سپس وفات وی، رکن الدوله در پی پرکردن جای خالی او بود. مدتی پس از سکونت در ری با اجازه رکن الدوله برای زیارت امام رضا(ع) به مشهدرفت و در بازگشت درنیشابور ساکن شد و بزرگان آن شهر از دانش او بهرهها بردند.
او با خروج از قم به ری،استرآباد،جرجان،نیشابور،مشهد،مرو،سرخس،ایلاق (بلخ)،سمرقند،فرغانه،بلخ،همدان،بغداد،کوفه،فید،مکه و مدینه سفر کرد. او به هر شهرى وارد مىشد به دنبال نخبگان مىگشت و از دانش آنان بهره مىگرفت و نیز علاقهمندان علوم دینی را از منبع سرشار اندوختههاى خود سیراب مىکرد. یکى از عوامل موثر در توفیق شیخ صدوق اساتید بسیار زیادى است که او در این سفرها دیده است. از همینرو نمىتوان بهطور کامل اساتید او را شمارش کرد. دانشمند محقق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی در اثر خود درباب زندگی شیخ صدوق از ۲۵۲ تن از اساتید او نام برده است.
ابن بابویه از جنبه کلامی با مکاتب و مذاهب متنوعی در برخورد بوده است، از طرفی وی با برخی از مکاتب امامی که از آنها به اهل غلو و اهل تقصیر (کوتاهی در حق ائمه) تعبیر میکند، درگیر بوده و کتابی تحت عنوان ابطال الغلو و التقصیر، در رد این دو گروه تألیف کرده است. بخش دیگری از برخوردهای کلامی وی را مسأله مهدویت تشکیل میدهد. ابن بابویه در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه ضمن تألیف آثار متعدد به خصوص مهمترین آنها کمال الدین به رد ایرادات معتزله، زیدیه و دیگر مخالفان پرداخته و سعی بلیغی در نقض آراء قائلین به فترت (انفصال رشته امامت) و رفع شک امامیان متحیر نموده است. وی در رد اتهامات علیه امامیه بسیار کوشید.به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنانچه در مقدمه آن متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است.
عصر شیخ صدوق، عصر حدیث بوده و ایشان در ادامه تلاشهای شیخ کلینی، به ضبط و نشر حدیث همت گمارده است. شیخ صدوق را به جهت فراوانی آثار به ویژه در موضوع کلام و تکامل اندیشههای او نسبت به شخصیتهای متقدم، نماینده اصلی مکتب کلامی قم و از اخباریون متقدم قم دانستهاند. آثار زیادی به شیخ صدوق نسبت داده شده است که از مهمترین آنها کتاب من لا یحضره الفقیه ( شناخته شده ترین و بزرگترین کتاب شیخ صدوق که در دسترس است و بارها چاپ شده و ده ها تن از فقهای بزرگ به شرح، ترجمه و حاشیه بر آن همت گماشته اند. وی این کتاب را در سال ۳۷۲ هـ.ق در روستای «ایلاق» از توابع بلخ نوشت. این کتاب یکی از کتب اربعه در فقه شیعه و مأخذ علمی معتبری در احکام شرعی است)، علل الشرایع، الخصال، عیون الاخبار الرضا، معانی الاخبار را میتوان نام برد.
شیخ صدوق بدون تردید یکی از بزرگ ترین شخصیت های جهان اسلام و برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است. او با جمع آوری روایات و تألیف ده ها جلد کتاب نفیس و ارزشمند، به اسلام و عالم تشیع خدمت کرد. تألیفات این عالم بزرگ اسلام، فراوان و متنوع، در علوم و فنون مختلف اسلامی گنجینهای پایان ناپذیر است که با وجود گذشت بیش از یک هزار سال از تاریخ تألیف آن ها، هم چنان ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و از جایگاهی بس رفیع و والا برخوردار و در صدر قفسه کتاب خانه ها و سینه فقها و دانشمندان جای گرفته است.برخی دانشمندان، از جمله شیخ طوسی و نجاشی، وی را رئیس المحدثین و صدوق الطائفته می نامند. شیخ طوسی شیخ طوسی در اثر خود با نام اسانید الاستبصاراز وی با لقب «عمادالدین» یاد کرده است. وی درباره شیخ صدوق میگوید: «محمد بن علی بن حسین، حافظ احادیث، آگاه به فقه و علم رجال، و حدیث شناس بود که در حفظ و کثرت علم، مثل او در میان قمیها دیده نشو نجاشی در وصفش میگوید: شیخ ما و فقیه ما... که وارد بغداد شد و با اینکه کم سن و سال بود شیوخ طائفه از او حدیث میشنیدند.
شیخ صدوق در سال ۳۸۱ هـ.ق در شهر ری دار فانی را وداع گفت و در محلی که اکنون به قبرستان ابن بابویه معروف است به خاک سپرده ش. نقل است که در حدود ۱۲۳۸ قمری و در عهد فتحعلی شاه قاجار، مرقد شیخ صدوق از کثرت باران خراب شد و رخنهای در آن پدید آمد. به جهت تعمیر و اصلاح آن اطرافش را میکندند؛ پس به سردابی که مدفنش بود برخوردند. هنگامی که وارد سرداب شدند، با جسد سالم شیخ صدوق بعد از حدود هشت قرن مواجه شدند. این خبر به سرعت در تهران منتشر شد و به گوش فتحعلی شاه رسید. وی با جمعی از بزرگان و امنای دولت به جهت مشاهده حضوری به محل آمدند. جمعی از علما و اعیان دولت داخل سرداب شدند و صدق قضیه را به رأیالعین مشاهده کردند. پس از آن وی دستور تعمیر و تجدید بنا و تزئینات آن بقعه را صادر کرد.
نظر شما :