بمناسبت عید سعید غدیر
هوالحق
الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّه علیهم السّلام
غدیر سند هویت و شناسنامه شیعه است. غدیر کامل کننده مقصد بعثت است؛ اگر بپذیریم که مقصد بعثت تربیت انسان و محقق کردن زیست مسلمانی بوده، در حقیقت با غدیر تربیت انسان و زیست مسلمانی حاصل و کامل میشود؛ تربیتی که پیامبر اکرم(ص) و امیرمومنان بر مبنای قرآن و الگودهی از خود برای ما ارائه کردند. اگر تعبیر کنیم که امیرمومنان علی (ع) خود غدیر است و اگر بخواهیم غدیر را دنبال کنیم باید امیرمومنان را به عنوان انسانی که حاصل همه قرآن و تمامیت مدرسه نبوی است، الگو قرار دهیم ، تعبیر دور از واقعی نیست . مرحوم شهید ثانی بیان کوتاه و زیبایی دارد و میگوید «شیعه کسی است که علی (ع) را دنبال و پیروی کند» در واقع اگر ما علی (ع) را به درستی، با تمام وجود و به تمام معنا به عنوان حاصل قرآن کریم و تربیت نبوی دنبال کنیم، غدیر محقق میشود.
اگر مجموعه آموزهها، رفتارشناسی و سیره امیرمومنان را جستجو کنیم، می توانیم 5 شاخصه مهم یعنی آزادی، اخلاق، حقوق، عدالت و قانون را استخراج کنیم . به عبارت دیگر تربیت نبوی، زیست مسلمانی و پیروی از پیامبر اکرم و امیرمومنان با این پنج شاخصه معنا پیدا میکند، منتهی در معنای درست و وسیع آن. به عنوان مثال آزادی یعنی اینکه انسان از غیر خدا چه در عرصه فردی چه در عرصههای اجتماعی آزاد شود، فقط خدا را بندگی کند و در اسارت گناهان، خلاف ها و ستمها نباشد؛ اما آنچه محور این شاخصه هاست، اخلاق است.
غدیر گوهر و اساس دین است. بعثت برای این اتفاق افتاد که انسان و جامعه اخلاقی شکل بگیرد، تأیید بر این اصل هم می تواند روایات « انَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» باشد که بر اساس قران و روایت قابل اعتماد بسیار و سیره پیشوایان دین تأیید می شود. از سوی دیگر میتوانیم محور بودن اخلاق در دین را بپذیریم چون با روح قرآن کریم و با سیره پیامبر اکرم و سایر پیشوایان دین کاملاً سازگار است. غدیر گوهر و اساس دین است و اگر کسی غدیر را انکار کند، گوهر دین را انکار کرده و آزادی، اخلاق، حقوق، عدالت و قانون را نادیده گرفته است.
اگر شاخصههای غدیر را انکار کنیم، اسلام را نفی کردهایم. اگر شاخصههای غدیر یعنی اخلاق، آزادی، عدالت، حقوق و قانون را در معنای درست و وسیع آن انکار شود، دیگر چیزی از اسلام باقی نمی ماند و در واقع اسلام نفی شده است.
امیرمومنان در خطبه 87 نهج البلاغه بیان بسیار آموزندهای دارند و میگویند: «و اَرَیْتُکُمْ کَرائِمَ الاْخْلاقِ مِنْ نَفْسى؛ من از جانب خود بزرگواری و اخلاق را به شما نشان دادم» یعنی امیرمومنان علی (ع) در امتداد سیره پیامبر اکرم بیانگر تمامیت اخلاق است، اگر ما امیرمومنان را به عنوان الگوی زیست مسلمانی قرار دهیم و سیره آن حضرت را دنبال کنیم در واقع غدیر را دنبال کردهایم و اگر به اخلاق علی(ع) عمل کنیم در حقیقت به غدیر عمل کردهایم و اگر این نوع از اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی ما محقق شد، در حقیقت زیست مسلمانی محقق شده است.
اخلاق در اندیشه و سیره امیرمومنان دارای یک مدل هفت بخشی است. لازم است امروز هفت بخشی که امیرمومنان در موضوع اخلاق بر آن تأکید کردند را اصلاح کنیم؛ ابتدا «بینشها» زیر ساخت اخلاق، بینش ماست و براساس آن هستیشناسی، جهانشناسی، خداشناسی، معادشناسی، نگاه ما به انسان، به زندگی و به مناسبات باید اصلاح شود. دوم «ارزشها» ارزشهای ما باید بر اساس بینشها سازمان پیدا کنند و اولویت بندی شوند. به عنوان مثال قرآن کریم تقوا را رأس همه ارزشها میداند و امیرمومنان نیز میفرمایند: تقوا در رأس همه اخلاقیات است. سوم «گرایشها» باید براساس بینشها و ارزشها، گرایش ها یعنی جهت گیریها، وابستگی ها و تعلقات را سامان دهیم. براساس این سه اصل باید قواعد کلی عملی ثابت در زندگی داشته باشیم و از آن عبور نکنیم، مانند اصل مرزبانی، حریمداری و پرواپیشگی، عدالت، پایبندی به کیفیت استخدام وسیله، پاسداشت حقوق، رفق و مدارا. چهارم «روشها» باید راه حل های انتخابی در زندگی خود را بر اساس این اصول اتخاذ کنیم و از روش های نادرست بهره نگیریم . پنجم «کنش ها» یعنی افعال ، رفتار و سلوک خود را براساس اخلاق قرآنی، نبوی و علوی سامان دهیم. ششم «گویشها» یعنی زبان و ادبیات خود را قرآنی و اخلاقی بسازیم . بر این اساس هرچه به افعال اخلاقی در معنای وسیع آن، نزدیک تر شویم، غدیریتر میشویم.
غدر متعلق به شیعیان و مسلمانان نیست، بلکه برای همه بشریت است، لذا باید غدیر و زیست غدیری را به بشریت عرضه کنیم.
اگر در میان بشریت زیست غدیری نفوذ کند، جنگ ها، خونریزی ها، ترورها، تجاوزگریها که از جمله رفتارهای خلاف انسانیت است، دیده نخواهد شد. البته در کنار رفتارها، ادبیات هم باید غدیری باشد یعنی «قولوا للناس حسنا؛ با مردم به زیبایی و حسن سخن بگویید » با غدیر زیستن یعنی با اخلاق زیستن و در مدار اخلاق حرکت کردن.
پیامی که از غدیر، میتوان به جهان عرضه کرد این است که تجاوزی در جهان صورت نگیرد، عدالت برقرار شود، به ستمها پایان داده شود، کودکی یتیم نشود، به زنی در هیچ جای دنیا تعرضی صورت نگیرد، آوارهای در دنیا نباشد، کشتن انسان بی گناه و ترور خط قرمز زندگی انسان باشد، هیچ حقوقی نادیده گرفته نشود، طبیعت تخریب نشود و به سمت نابودی نرود، حریمی شکسته نشود و همه انسان ها پروادارانه زندگی کنند.
مسلمانان به سمت غدیر و پیام های اخلاقی غدیر حرکت نکردند. اگر زیست غدیری تحقق پیدا کرده بود، هم دنیای اسلام و هم جهان، رنگ و روی دیگری داشت. غدیر یک حادثه برای بشریت و شروع یک تحول عظیم است، گفت: با غدیر یک اتفاقی افتاده که در آن اتفاق، اسلامی که پیامبر آورده تداوم پیدا کرده است، اگر آن تداوم مورد توجه درست قرار گیرد، اسلامی که نجات دهنده است، یعنی اسلام نبوی و علوی میتواند جلوه کند. بعد از پیامبر، اسلامها پیدا شد و ادامه یافت، امیرمؤمنان اسلامی که پیامبر آورد را از اسلامهای دیگر تفکیک کرد چرا که اسلام قرآن و پیامبر، اسلام نبوی – علوی است.
در منطق غدیری زیستن، زیرپا گذاشتن حقوق هر موجودی خط قرمز است. اگر شرایط سیاسی و اجتماعی چنان رقم میخورد که امیرمومنان علی(ع) مسیری را که پیامبر ترسیم و تا اندازه زیادی آن را همواره کرده بود، ادامه می داد بسیاری از اتفاق ها رخ نمیداد. حضرت زهرا(س) در بیانی می فرمایند: «اگر امیرمومنان این مسیر را ادامه داده بود، شما را به نرمی، بدون سختی، فشار، نزاع و درگیری حرکت میداد و به سرچشمه میرسانید» امام علی(ع) بعد از پیامبر یک راهبرد چهار محوری داشت که همه ائمه نیز این راهبرد را داشتند و روشهایی که اتخاذ میکردند تابع آن راهبرد بود. اول، حفظ اساس دین و اسلام. دوم، حفظ جامعه دینی و امت اسلامی. سوم، تبیین اسلام و تفکیک دو اسلام یعنی اسلامهایی که غیر از اسلام نبوی شکل گرفته بود. چهارم، تربیت فرد و جامعه. مسیری که علی(ع) می خواست بعد از پیامبر ادامه دهد در آموزه های علی(ع) نشان داده شده است و ما امروز باید به سیره علی(ع) که سیره قرآنی و نبوی است و راه و رسمی معنوی، اخلاقی، انسانی، عقلانی و رساننده به مقاصد بعثت است، برگردیم، آن را تبیین و وارد عرصه های مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، حکومتی و اقتصادی زندگی کنیم.[1]
حضرت علی (ع) در خطبهای که در جمعهای مصادف با هجدهم ذی الحجه ایراد کردند بار دیگر اذهان را به اندیشه درباره واقعه غدیر فراخواندند. مرور این خطبه برای هر انسان حقجویی رمز وراز غدیر را بیش از پیش مشخص میکند که به برخی از این نکات مهم اشاره میشود: [2]
الف) روز غدیر، عید بزرگ است. «ان اللّه جمع لکم معشر المؤمنین، فى هذا الیوم عیدین عظمین کبیرین». چنانکه گفته شد هنگامى که امام(ع) این خطبه را ایراد فرمود، روز غدیر مصادف با روز جمعه بوده است، به همین دلیل تعبیر به «عیدین» کرده و هر دو را به عظمت و بزرگى یاد کرده است.
ب) غدیر روز بیان اراده خدا و روز بلاغ است. در آن روز جبرئیل فرود آمد و آیه یا ایها الرسول بلغ… را بر پیامبر(ص) نازل کرد، و آن حضرت را مأمور به تبلیغ امرى کرد که بین خدا وپیامبر(ص) وجود داشت وآن ولایت على(ع) است. از جمله بلغ ما انزل الیک به خوبى روشن مى شود که پیش از آن ولىّ امر تعیین شده بود و آن روز تنها براى معرفى و ابلاغ بوده است.
ج) غدیر روز بزرگ، روز گشایش ، روز تکامل …: «ان هذا یوم عظیم الشأن، فیه وقع الفرج ورفعت الدرج ووضحت الحجج». عظمت این روز بدان جهت است که ظرف ظهور اراده الهى و زمان ابلاغ پیام الهى و آثار مترتب بر آن است؛ روزى است که گشایش و فرج حاصل شد، چرا که نگرانى امت اسلام نسبت به زمان پس از پیامبر را برطرف کرد و بدانها امید بخشید؛ روزى که نردبان تکامل افراشته شد و با طرح مسئله امامت و معرفى امام، دین به کمال لازم خود رسید، روزى که حجت ها آشکار شد و بر همگان اتمام حجت گردید.
د) روز پرده بردارى از مقام امامت: «هذا یوم الایضاح والافصاح عن المقام الصراح». «افصاح» به معناى اظهار کردن و مرادف با «ایضاح» است، و صراحت به معناى خالص بودن چیزى از تعلقات است، و سخن صریح از همین باب است بدان جهت که اظهار و تأویل ندارد. اما مقام صراح یعنى جایگاه پاکى، پیراستگى، و منظور از آن مقام عصمت و امامت است که در روز غدیر از آن پرده بردارى شد و امام براى همگان مشخص شد تا دیگر بهانه اى براى منافقان و دو رویان نباشد که پیامبر(ص) به صراحت کسى را معرفى نکرده است.
ه) روز پیمان بستن: «ویوم العهد المعهود»، روز پیمانِ بسته شده است، پیمانى که پیامبر(ص) پس از گرفتن اقرار و اعتراف از مردم مبنى بر اینکه پیامبر حتى از خود مردم نسبت به خودشان، بر آنها اختیار و حق دارد و مردم نیز آن را تأیید کردند.
و) روز شهود و حضور: «ویوم الشاهد والمشهود» . این تعبیرى است که قرآن درباره قیامت به کار برده است، به این معنا که شاهد پیامبر و مشهود، قیامت است، شاهد انسانها و مشهود، اعمال آنان است، شاهد ملائکه و مشهود، قرآن است و شاهد پیامبر و مشهود، على(ع) است.
به کار بردن این تعبیر درباره روز غدیر، مفید همین معناست که پیامبر، شاهد و على، مشهود است. پیامبر(ص) شهادت به ولایت على(ع) داد و انسانها و فرشتگان بر این امر گواهى دادند. تاریخ نیز گواهى داد که گروهى به دلیل نیل به مقام ولایت به على(ع) تبریک و تهنیت گفتند، لکن پس از چندى و در ظرف تنها چند ماه آن را زیرپا گذاشتند.
ز) روز رهنمون: «هذا یوم الارشاد». غدیر، روزى است که خداوند به وسیله پیامبر(ص) مردم را به مسیر آینده شان راهنمایى کرد، حقایق را گفت، ولىّ امر را معرفى کرد، و با بدرقه کردن آن با دعاى معروف اللّهمّ وال من والاه وعاد من عاداه واحب من احبه وابغض من ابغضه راه ولایت و مسیر عداوت ، طریق حب و بغض مردم را مشخص فرمود.
ح) روز گنج پنهان: «هذا یوم اظهار المصون من المکنون». غدیر روزى است که آنچه در نهان نگهدارى مى شد، علنى گردید، و این همان امر مهم ولایت است. تعبیر به «المصون من المکنون» بیانگر آن است که حادثه غدیر برنامهاى نبوده است که خلق الساعه پدید آمده باشد، بلکه پیش از فرا رسیدن این برهه از زمان در مکنون (صندوقچه) حفظ شده علم الهى و سینه پیامبر(ص) وجود داشته است و روز غدیر تنها ظرف اعلان آن است.
ط) روز داورى: «هذا یوم الفصل الذى کنتم توعدون»، روز غدیر روز جدایى حق از باطل است و این عبارت امام(ع) در حقیقت تشبیهى از غدیر به قیامت است و یا به عبارت صحیحتر تاویل به آن است، که قرآن فرمود: هذا یوم الفصل الذى کنتم به تکذبون(صافات: 2) و نیز فرمود: وهذا یومکم الذى کنتم توعدون(انبیاء:10)
در این تشبیه و تأویل دو نکته وجود دارد: اوّل این که آن گونه که روز قیامت حق از باطل جدا مى شود و اهل حقیقت و ایمان روانه بهشت مى شوند و گروه باطل به سوى دوزخ برده مى شوند، روز غدیر نیز فرقه ناجیه، مؤمنان به ولایت هستند و در صراط مستقیم که همان امام مفترض الطاعه است (انا سبیله الذى نصبنى للاتباع بعد نبیّه) قرار دارند، و جز آنها که از حق و ولایت اعراض کرده اند، دوزخىاند.
دوم این که کفار و مشرکان انتظار وقوع قیامت را نداشتند و مىپنداشتند که واقعیت ندارد؛ دشمنان ولایت نیز انتظار چنین روزى را نداشتند و نمى پنداشتند که خداوند وصى و جانشینى براى پیامبر(ص) تعیین و نصب کنند، اما با حیرت تمام مشاهده کردند که خداوند خود داورى کرد و امام و ولى را تعیین نمود و پیامبر(ص) را مأمور به ابلاغ آن فرمود.
و بسیاری نکات دیگر که در این خطبه آمده است و جنبهها و وجوه مختلف غدیر را نمایان میکند.
نظر شما :