بزرگداشت حکیم عمر خیام
هو الحق
غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری ملقب به عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر رباعیسرای ایرانی در دوره سلجوقی(احتمالاً متولد بین سالهای 420 تا 440 و متوفی بین سالهای508 تا 530 ه.ق.) است.
پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و او را حکیم و امام و حجه الحق لقب خواندهاند، در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبههای معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد اما وی بیشتر به واسطه رباعیاتش شهرت دارد. ترجمه رباعیات خیام توسط "ادوارد فیتز جرالد" به زبان انگلیسی باعث شهرت او در مغرب زمین شد و رباعبات او به بسیاری از زبانها ترجمه شد و مورد توجه قرار گرفت. (این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه شده بوسیله "فیتر جرالد" را سروده خیام نمی دانند و این خود سبب تفاوتهایی در شناخت خیام در نگاه ایرانی ها و غربی ها شده است.) تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به یکی از نمادهای مهم فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران تبدیل کرده است
خیام به گونه ای «همه زمانی» و «همه مکانی» شاخه گسترده و به بار نشسته است؛ اما این درخت تنومند، آن روز که نهالی تازه رسته بوده، در زمینی و در زمانی روییده که ویژگی های مخصوص به خود داشته است و همان ویژگی ها، زمینه های رویش چنین درختی را فراهم آورده است؛ از جمله آنکه: در سده پنجم و اوایل سده ششم - که می توان آن را عصر خیام دانست وقایع عجیب و گاهی بسیار تلخ در آن روزگار ایران جریان دارد. در نیشابور، شهر خیام، و در شهرهای دیگر، فرقه های متعصب و زاهدمنش اشعری با شیعیان و معتزلیان اختلاف های شدید دارند و حنفی ها و شافعی ها با هم در ستیزند. خیام در مقدمة رسالة «جبر و مقابله» با لحنی تلخ می گوید: دچار زمانهای شده ایم که اهل علم از کار افتاده و جز عده کمی باقی نمانده اند که از فرصت برای بحث و تحقیقات علمی استفاده کنند. برعکس، حکیم نمایان دوره ما دستاندرکارند که حق را به باحال بیامیزند و جز ریا و تدلیس (معرفت فروشی)کاری ندارند ... »اینکه خیام اهل علم را از بین رفته می داند، شاید نشان دهنده وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوره خیام، در مقایسه با سدههای دوم، سوم، چهارم و اوایل سده پنجم باشد. خیام فیلسوف و خیام شاعر را باید در بستر این مکان و زمان فهمید.
نقل است که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیدهای پیرامون خود نمییافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحثها و جدلهای فقیهان ظاهربین بود، شایسته ابراز اندیشههای آزاد و بلند نمیدید. با این همه، از او نوشتههای بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت.
حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها" کتاب جبر" اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از دیگر آثار او میتوان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم، رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده، اشاره کرد.
خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عدهای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده میشود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رسالهای نیز نوشته است. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی دان برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبانشناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس میکرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق میکرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک مییافتهاند.
از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو کرده است. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشهها و دانشهایی که مورد توجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.
بنا به روایتی خیام سفرهایی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن میگفت
یکی از مهمترین دشواریها در شناخت خیام، رباعیات فراوان منسوب به وی است که شمار فراوانی از آنها به قطع متعلق به او نیست و مجعول است و در باب شماری دیگر اختلاف نظر و بحث و جدل فراوان است. اما در مجموع میتوان گفت مضمون عمده رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است یژگی منحصر به فرد این شاعر این است که در سرودن شعر از هیچ شاعر دیگری تقلید و پیروی نکرده و در واقع خودش صاحبسبک است. علت بزرگ بودن وی نیز به دلیل همین صاحب سبک بودنش است.
نکتهبینیهای فلسفی، مضمون و محتوای شعری خیام را تشکیل میدهد. یه عبارتی، راز آفرینش در زندگی، گردش روزگار، بیاعتمادی به دنیا و گذران بودن آن در اشعارش موج میزند.
.
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
نظر شما :