هفته میراث فرهنگی
علوم میراثی (heritage sciences) که از آن می توان با نام علوم هویتی نیز یاد کرد، یکی از منابع مهم تعریف الگوهای بومی توسعه در جهان تلقی میشود. این علوم طیفی میانرشتهای از شاخههای گوناگون علوم انسانی و تجربی را دربر دارد که موضوع همه آنها توجه به میراث فرهنگی، شناخت، حفظ و احیا آن بهمثابه خاستگاه و منابع اصلی ثروت و توسعه پایدار است. این علوم از یکسو با دانش فرهنگی (cultural knowledg) و بومی (indigenous knowledge) پیوندی عمیق دارد و از سوی دیگر، به دلیل منبعث بودن از بافت بومی (context) در عین بهرهمندی از تجارب و یافتههای جهانی، دارای رویکردی است. بنیانهای بومی و پسااستعماری علوم میراثی و هویتی مبتنی بر این اصل است که از یکسو تولید علم محدود به یک گروه یا محدوده جغرافیایی خاص نیست و از سوی دیگر تجارب هر قوم و ملتی در خلق میراث فرهنگی و خلاقیتهای شکلبخشی به آن در جهان متنوع و متفاوت است. دمکراتیک شدن علم و فایدهمندی آن برای همه مردم جهان از ویژگیهای دیگر گفتمان علوم میراثی است. در حالی که همواره جمع آمدن علوم انسانی و تجربی(و فنی) یک مساله بوده است، علوم میراثی نمونهای موفق از کنار هم نشستن این علوم در خدمت به جوامع انسانی است. چنانچه تعریف توسعه پایدار را به یاد آوریم که دربردارنده الگوهای متعادل از پیشرفت است، علوم میراثی را میتوان علومی کاربردی و سیاستگذارانه دانست که هدف آن پیوند میان الگوهای توسعه و پایداری آن است. از سوی دیگر در حالی که اهمیت وجود سرمایه اجتماعی بهمنظور پیشبرد برنامههای توسعه و پذیرش آن از سوی مردم و ذینفعان بر هیچکسی پوشیده نیست، علوم میراثی را میتوان در قالب علوم هویتی منابع مهم خلق خودآگاهی هویتی و میراثی دانست که از یکسو بر میزان همگرایی و سرمایه اجتماعی کارگزاران توسعه و توافق عام در زمینه چشمانداز آینده میافزاید و از سوی دیگر اعتماد اجتماعی را در مورد الگوی توسعه در جامعه بالا میبرد. توجه به علوم میراثی و هویتی و کارکرد موثر آن بر اهمیت فرهنگ در توسعه پایدار دلالت داشته و راهکارهای فرهنگی را به عنوان راهکارهای کمهزینه در حل مشکلات جامعه پیشنهاد مینماید. شاید به همین دلیل است که امروزه توجه ییشتر به علوم میراثی و هویتی و تشکیل دپارتمانهای آن در پژوهشگاهها و دانشگاههای آن در کشورهایی چون چین، ژاپن، آمریکا و... را مشاهده میکنیم. علوم میراثی و هویتی به عنوان علوم میانرشتهای دربر دارنده رشتههایی علمی چون مردمشناسی، زبانشناسی، تاریخ، معماری، مطالعات هنرهای سنتی و صناعی، باستانشناسی، حفاظت و مرمت، و...است. بهنظر میرسد با توجه به اهمیت اقتصاد میراث (اقتصاد فیروزهای) و گردشگری پایدار و پیوند آن با اقتصاد سبز (اقتصاد زیست محیطی)، لازم است دانشگاهها و پژوهشگاهها به تاسیس و گسترش این حوزه میانرشتهای از علوم در ایران بیاندیشند. این در حالی است که برای مثال یک شهر خلاق بدون توجه به میراث فرهنگی و جلوههای کلیدی آن چون موزهها قابل شکل یافتن نیست. صنایع فرهنگی خلاق و اقتصاد میراث به مثابه یکی از صور مهم توسعه پایدار با توجه به علوم میراثی و هویتی و درک میراثی برای کشور ما با توجه به اهمیت داشتن میراثی مشترک با کشورهایی چون تاجیکستان، ترکیه، افغانستان، هند و...کاملا ملموس و مهم است. میزان سواد میراثی امروزه یکی از معیارهای درجهبندی توسعهیافتگی چوامع است، آنچه همه از مردم عادی تا نمایندگان مجلس به آن نیازمند هستند تا تصمیمهایی درست برای حال و آینده اتخاذ کنند.
نظر شما :