گفتگو آزاد با موضوع « مسئله شناسی خانواده » و بازتاب صحبت های دکتر فاضلی در سایت مهر خانه
گفتگو آزاد با موضوع:مسئله شناسی خانواده
1394/12/17
معاونت فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دوشنبه 17 اسفند، جلسه گفتگوی آزاد با موضوع " آسیب شناسی خانواده" را برگزار کرد. در این نشست سرکار خانم دکتر زهرا نژاد بهرام و آقای دکتر نعمت الله فاضلی شرکت داشتند.
آقای دکتر فاضلی، اولین سخنران جلسه گفت؛ من با آسیب شناسی و نگاه های پاتولوژیکال مخالف هستم چون چیزی دستگیر نمیشود. به جای آن به مسئله شناسی بپردازیم و بگوئیم چه چیزی مشکل خانواده است، یعنی صورت بندی نظری از مشکلات خانواده و فهمی که از مشاهده مشکلات به دست میآید. این به منظور علّت تّامه برای همه مشکلات نیست، بلکه تحلیلی از علت مشکل ، یعنی یک توصیفی از کلیت خانواده باشد و شناختی از پویایی و مشکلات خانواده به دست آوریم و از همه مشکل ها و همچنین پویایی ها صحبت کنیم .
حال وقتی من مشکل خانواده را بخواهم بگویم چه خواهد بود؟ 1- مسئله خانواده در ایران، بحران سوژه مدرن در ایران معاصر است که به مناسبات قدرت برمیگردد. یعنی سوژه که همان انسان نوعی یا شهروند یا انسان معاصر که به آن گاهی انسان مدرن گویند انسانی که میخواهد بازیگر و به عنوان انسان اجتماعی زیست کند. بحران ما این است که جامعه معاصر شهری و کلان شهری ما، توان تولید سوژه مدرن ایده آل را از دست داده است. جامعه، خانواده و دانشگاه و ...دچار بحران است و ایجاد بحران نیز میکند. بحران سوژه مدرن چیست؟ شادی ها رو به افزایش نیست، مشکل سوژه نوعی است، یعنی انسان نوعی شهروند است که نتوانسته توانمندیهای لازم را در موقعیت های لازم کسب کند.
سوژه مدرن باید میتوانست در فضای امروز که انواع سرمایه های او افزایش پیدا میکند، باید میتوانست تولید قدرت کند و مناسبات قدرت را بهگونهای انجام دهد که این مناسبات قدرت به روابط سلطه نیانجامد. آموزش و پرورش و آموزش عالی نمیتواند خودسازی بکند و نمیتواند کنترل نقش بکند. دانش مدرن به طورکلی دانشی شد که در بهترین حالت خودشناسی میکرد، اما واقعیت این است که سوژه مدرن محصول موقعیتهای مختلفی است که بتواند تجربه بکند نه اینکه بیاموزد. ما هیچ وقت اجازه ندادیم در یک گفتگوی آزاد دیگری را تمرین کنیم. سوژه مدرن نمیتواند مراقبت از نفس داشته باشد، خودشناسی میکند اما خودسازی نمیکند.
فرآیند مدنی شدن، مسئله خویشتن داری، کنترل از خود و مراقبت از خود برای مراقبت از دیگری، تکنولوژی های مراقبت از نفس در جامعه ما رشد نکرده است. بحران خانواده از روابط نابرابر، نامتقابل، نامتعادل سوژه به وجود میآید. نظام آموزشی، نوع دانش و تلقی ما از سوژه را باید بازخوانی بکند تا بتوانیم سوژه مدرن را پرورش دهیم. بحران سوژه مدرن به نظر من مسئله و مشکل خانواده است.
سخنران دوم خانم نژاد بهرام در ادامه سخنان خود را اینگونه آغاز کردند؛
به نظر من خانواده یک کلیت است که دارای ضوابط و شرایط خاص خود است. اگر روابط و ضوابط و شاکله ها را در خانواده در یک کلیت نگاه کنیم نمیتوانیم نگاه به شخص داشته باشیم. ویژگی خاص خانواده این است که از درون آن افراد بیرون میآید که خود بستر تولید خانواده های جدید هستند. در دل خانواده نظام های مختلفی وجود دارد که این کلیت را شکل میدهد. خانواده بحران ندارد، بلکه خانواده راه ومسیر تازه خود را ادامه میدهد. خانواده با تغییرات نظام، درون خود را با توجه به تغییرات نظام بازخوانی میکند. ما مروز با مسئله خانواده رو به رو هستیم که خوب است این مسائل را بشناسیم.
این کلیت خانواده است که با مسئله درگیر است و فرد نیست. ضعف خانواده به دلیل قدرت گرفتن دیگر اعضای خانواده است. رابطه سنتی درون خانواده دچار چالش شده است، ساختارهای جامعه پذیرای رابطه سنتی نیست و نمیتواند نظام سلطه را به نمایش بگذارد. مسئله نظام سلطه به وجود آمده است. از یک طرف جامعه افراد را به سوی جامعه دموکراتیک هدایت میکند تا دموکراسی ایجاد کند واز طرفی دیگر، خانواده سنتی که نظام سلطه در آن حاکم بوده است دچار مشکل میشود. در نظام خانواده، افرادی که در جامعه در مقابل نظام جدیدی قرار گرفته اند در خانواده در حال بازنگری نظام های خودهستند. طرح دیدگاه بحران نیست مسئله است.
امروز چهار محور در درون خانواده دچار مشکل شده است؛ 1- اعتقادات، اعتقادات از جنس قدرت که در خانواده توسط پدر بیان می شده است، چون انتقال و انتشار اعتقادات توسط پدر صورت میگرفته است. 2- مراحل رشد اندیشه؛ اندیشه ها در نظام خانواده در شرایط متقاوت قرار گرفته اند. 3- شکاف نسل ها؛ 4- هویت فردی و فردیت فرد( شخصیت). امروزه مسئله خانواده
این است که باید فرایندی تحت عنوان چرخش نخبگان در آن به رسمیت شناخته بشود و این مهم را باید با سپهر اجتماع همخوان کرد . تلاش برای درک شرایط جدید خانواده این فرصت را برای عناصر کلیت خانواده فراهم می کند تا نسبت به هم در ک متقابل داشته باشند، یعنی قدرت به مفهوم پیشا مدرن به صورت قدرت منقابل درک شود.
اقتدار که در گذشته نماد قدرت متمرکز در خانواده بوده، باید به نماد اقتدار سیال تغییر جهت بدهد همه آموزش های جامعه، با نمادهایی چون رای دهی انتخاب رهبران، پذیرش حق انتخاب و .... در جهت فرایند دموکراتیزه کردن است، پس باید نظام پیشین قدرت هم تغییر کند .
خانواده در بحران امکان دوام نداره پس وام گرفتن مفهوم بحران در مسائل خانواده معنا دار نیست چون خانواده هنوز هست و مرتب بر دوام خودش تاکید می کند شکل آن اما در حال تغییر است نظام های رفتاری و... در آن در حال تغییر است .
فضای مهر و اعتماد شاخصه اصلی خانواده است که با پذیرش تغییر در نماد قدرت و حق طرفینی آن در خانواده قابل رفع است
چرا که عامل تنظیم روابط در خانواده قدرت است که باید مسئله اش حل شود. نکته مهم این است که باید بدانیم خانواده در هر دوره ای به دلیل ساخت تعاملی با محیط بیرونی دچار مسائلی می شود و این را به عنوان یک حقیقت بپذیریم، نه انکه از آن تعبیر بحران بکنیم.
بازتاب سخنان دکتر فاضلی با سایت مهر خانه بعد از تصاویر قابل مشاهده می باشد.
بازتاب گفتگو دکتر نعمت الله فاضلی با سایت مهر خانه
نعمتالله فاضلی :
مسأله خانواده در ایران بحران سوژه مدرن در جامعه است/ سوژه مدرن در ایران به خودسازی نرسیده است
دانش مدرن در بهترین حالت اگر میتوانست، خودشناسی میکرد؛ این در حالی است که سوژه مدرن محصول موقعیتهایی است که بتواند تجربه کند، نه اینکه بشناسد و بیاموزد. الگوهای فرهنگی شناخت و ساختارهای شناختی بر این مبنا استوار نبود که سوژه مدرن ایران بتواند به خودسازی برسد .
پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه، با توجه به رسالت خود جهت اطلاعرسانی جامع اقدامات و فعالیتهای صورتگرفته در حوزه زنان، مبادرت به پوشش همایشها، جلسات، نشستها و هماندیشیهای گوناگون که توسط طیفهای فکری و سیاسی مختلف برگزار میشود، میکند. بدیهی است این اقدام صرفاً جهت اطلاعرسانی به علاقهمندان حوزه زنان صورت گرفته و لزوماً بیانگر دیدگاههای مهرخانه نیست .
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: منظور من از سوژه، انسان نوعی است که با واژه شهروند از او تعریف میکنند. سوژه انسان معاصر است که میخواهد نقشهایی را قبول کند و بهعنوان انسان اجتماعی زیست جمعی داشته باشد. بحران ما این است که جامعه معاصر شهری و کلانشهری ما توانایی تولید سوژه مدرن به نحو ایدهآل را از دست داده است .
به گزارش خبرنگار مهرخانه، نشست «مسألهشناسی خانواده» با حضور دکتر نعمتالله فاضلی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و زهرا نژادبهرام؛ فعال حوزه زنان، در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد .
به جای آسیبشناسی باید به مسألهشناسی بپردازیم
فاضلی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه با آسیبشناسی مخالف است، بیان داشت: منظور من این نیست که آسیبی در جامعه ما در حوزه خانواده وجود ندارد، اما از اینکه فهرستی از مشکلات تهیه کنیم، چیزی نصیب ما نمیشود. ما باید به جای این کار، به مسألهشناسی بپردازیم. منظور من این است که باید بگوییم چه چیزی پرابلماتیک خانواده است. ما با این کار میتوانیم از همه مشکلات خانواده صورتبندی نظری کنیم و فهمی درباره همه مشکلات خانواده به دست بیاوریم. این مسألهشناسی باید توصیف و سپس تحلیلی از کلیت خانواده را دربرگیرد تا به کمک آن، شناختی از تغییرات خانواده و حرکت آن در بستر تاریخ و جامعه داشته باشیم .
خانوادههای فقیر و ثروتمند به یک نسبت با آسیبهای حوزه خانواده روبهرو هستند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار داشت: ما باید خانواده را مسألهمند کنیم و هم مشکلات و هم پویاییهای آن را در نظر بگیریم و توجه داشته باشیم که بحرانها لزوماً مشکل نیستند. به نظر من مسأله خانواده در ایران بحران سوژه مدرن در ایران معاصر است که به مناسبات قدرت برمیگردد. در کشور ما خانوادههای فقیر و ثروتمند تقریباً به یک نسبت با آسیبهای حوزه خانواده مانند طلاق عاطفی، احساس نارضایتی، لذتجویی جنسی، بحران نقشهای همسری و ... روبهرو هستند .
جامعه معاصر ما توانایی تولید سوژه مدرن به نحو ایدهآل را از دست داده است
او با ارایه توضیحاتی پیرامون بحران سوژه مدرن خاطرنشان کرد: منظور من از سوژه، انسان نوعی است که با واژه شهروند از او تعریف میکنند. سوژه انسان معاصر است که میخواهد نقشهایی را قبول کند و بهعنوان انسان اجتماعی زیست جمعی داشته باشد. بحران ما این است که جامعه معاصر شهری و کلانشهری ما توانایی تولید سوژه مدرن به نحو ایدهآل را از دست داده و به همین دلیل سوژه در هر جا مانند سازمان، دانشگاه، خانواده و... قرار میگیرد، بحرانزا میشود. به میزانی که سرنوشت آن ساختار به سوژهها مربوط میشود، بحران ایجاد میشود .
فاضلی عنوان داشت: بحران سوژه مدرن در حالی ایجاد شده است که جامعه ما از کمیابی عبور کرده و تکنولوژی، برخورداری و آسایش افزایش یافته، اما حس رضایت از زندگی بالا نرفته است. مشکل ما سوژه نوعی است که نتوانسته مهارتها، دانشها، عادتها و توانمندیهای لازم را بالا ببرد تا بتواند در موقعیتهای مختلف خودشکوفایی، خودمراقبتی و مراقبت از دیگری داشته باشد و بین خودش، آرزوهایش و کلیتهای دیگر یعنی جامعه، فرهنگ، مذهب و تاریخ تعادل برقرار کند. این مسأله که به اشکال مختلفی از مرزهای تعادل عبور میکنیم و به خودتخریبی میرسیم، این بحرانها را بهوجود آورده است .
تفاوت روابط قدرت و روابط سلطه و نقش آنها در بحران خانواده
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: مسأله اصلی این است که سوژه مدرن در فضای امروز که انواع سرمایههای او رو به افزایش است، میتوانست تولید قدرت و مناسبات قدرت را به شکلی انجام دهد که مناسبات قدرت به مناسبات سلطه نینجامد. قدرت، برخلاف سلطه، ذاتی زندگی انسان است. وجود روابط قدرت بین زن و شوهر، والدین و فرزند و حکومت و شهروندان اجتنابناپذیر است؛ چون در غیر این صورت، چیزی تولید نمیشود، اما روابط سلطه، اجتنابپذیر است. روابط قدرت برگشتپذیر و جابهجاشونده هستند؛ بهطوریکه لحظهای من قدرت دارم، اما لحظه دیگر، همسرم یا فرزندم قدرت دارند. گاهی من همسر یا فرزندم را به راهی هدایت میکنم و متقابلاً در جایی دیگر، همسر یا فرزندم با دانش و آگاهی، مرا تحت نفوذ قرار میدهند . روابط قدرت ماهیتاً انسانی و اخلاقی هستند، اما در جایی تبدیل به امری مذموم میشوند که تبدیل به روابط سلطه شوند که این روابط برگشتناپذیر و نابرابر هستند و طی آنها سوژه در انقیاد دیگری درمیآید .
او با بیان اینکه در خانوادههای کشور ما مشکل روابط قدرت وجود ندارد، بیان داشت: اینکه سرمایههای اجتماعی و اقتصادی زنان بالا میرود و قدرت آنها زیاد میشود، بحران خانواده نیست. اتفاقاً انواع سرمایهها پویایی خانواده را بیشتر میکنند، اما این مسأله در جایی تبدیل به بحران میشود که سوژه مدرن آموزشهای خوبی نگرفته و نمیتواند رفتار ایدهآلی داشته باشد . آموزشوپرورش و آموزش عالی ما قادر نیست دانشی ارایه دهد که سوژه یاد بگیرد از خود مراقبت کند. ما روی خودمان قدرت نداریم و برای این مسأله آموزش ندیدهایم؛ یعنی فاقد تکنولوژیهای انضباطبخشی هستیم که بتوانیم بر خودمان اعمال کنیم .
سوژه مدرن در ایران به خودسازی نرسیده است
فاضلی افزود: دنیای مدرن مراقبت از دیگری را امکانپذیر کرد، اما دانش مدرن در بهترین حالت اگر میتوانست، خودشناسی میکرد؛ این در حالی است که سوژه مدرن محصول موقعیتهایی است که بتواند تجربه کند، نه اینکه بشناسد و بیاموزد . الگوهای فرهنگی شناخت و ساختارهای شناختی بر این مبنا استوار نبود که سوژه مدرن ایران بتواند به خودسازی برسد. در مدرسه، و دانشگاه به دلیل حاکمیت ساختارهای غیردموکراتیک به افراد اجازه ندادیم که در یک گفتوگوی آزاد، دیگری را تمرین کنند؛ چون تجربهکردن و در تعامل به فهم رسیدن، غیر از دانش نظری است. باید ظرفیت خویشتنداری، غمخواری و مراقبت از دیگری را در خودمان تعبیه کنیم. ما توانستهایم سرمایههای اقتصادی و اجتماعی را گسترش دهیم، اما سوژه نتوانسته خودسازی کند و به همین دلیل دچار بحران شده است .
ضرورت بازاندیشی در نظام آموزشی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه تکنولوژیهای مراقبت از نفس در جامعه ما رشد نکردهاند، اظهار داشت: بحران خانواده از روابط نابرابر و نامتعادل و نامتعامل انواع سرمایهها بهوجود میآید و نقش سوژه این است که این روابط را تبدیل به روابط متعادل و برابر کند. راهحل این مسأله این است که باید در سیاستگذاریهای فرهنگی کلان درباره نظام آموزشی و دانشگاه بازاندیشی جدی داشته باشیم و موقعیت سوژه را بازبینی کنیم. در حال حاضر، نظام آموزشی ما به دنبال تربیت سرباز است، نه سوژه؛ و همین مسأله باعث ایجاد بحران میشود. ما باید مفاهیم جدیدی را درباره جایگاه و معنای سوژه پیدا کنیم .
به گزارش مهرخانه، در ادامه این نشست، زهرا نژادبهرام به بیان سخنانی پرداخت. او در ابتدای سخنان خود گفت: خانواده کلیتی است که ضوابط مختلفی دارد و اگر به خانواده بهعنوان کلیت نگاه کنیم، نمیتوانیم فقط به فرد توجه داشته باشیم. خانواده در طی تاریخ نظام مشخصی داشته و ویژگی آن این است که افراد از درون این نظام بیرون میآیند و خروجی خانواده افرادی هستند که بسترهای تولید خانوادههای جدیدند .
خانواده دچار بحران نیست، بلکه شکلهای آن در حال تغییر است
او با اشاره به اینکه در خانواده نظامهای مختلف فرهنگی، قدرت و... حاکم است، عنوان داشت: به نظر من خانواده دچار بحران نیست، بلکه شکلهای آن در حال تغییر است. در حال حاضر، خانواده مسیر تازهای را با توجه به تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی طراحی میکند و این نظام را بازخوانی میکند و ما به این مسأله، به عنوان یک مسأله اجتماعی نگاه میکنیم، نه بهعنوان یک بحران. خانواده در گذشته تعریفی داشته که با توجه به تغییرات صورتگرفته در جامعه، مسایلی برای آن بهوجود آمده و ما باید این تغییرات را بشناسیم .
امروزه در خانوادهها بحران سلطه مطرح است
نژادبهرام در رابطه با تغییر روابط قدرت در خانواده گفت: روابط قدرت در خانواده در گذشته روی محور مرد شکل میگرفت، اما تغییرات بهوجودآمده نشان میدهند که نیازمند بازخوانی سازمان قدرت جدید هستیم. شکل نظام قدرت در خانوادهها تغییر کرده و الان قدرت در همه جا وجود دارد و سازمان قدرت تمرکزگرا را زیر سؤال برده است. وقتی این قدرت تمرکزگرا خود را تصحیح کند، مسأله خانواده هم حل میشود. بازخوانی به معنای بحران نیست و باید کمک کرد تا مسایل خانواده حل شود. امروز بحران قدرت در خانواده مطرح نیست، بلکه مسأله، سلطه است .
او افزود: در گذشته سلطه متمرکز پدر در خانواده وجود داشت و همه به آن سبک زندگی عادت کرده بودند، اما اکنون این رابطه سنتی دچار چالش شده و ساختارهای جامعه دیگر پذیرای نمایش سلطه نیستند و این مسأله تضعیف شده است. زنان هم یاد گرفتهاند که نظام سلطه زیر سؤال رفته و دیگر پذیرای این نظام نیستند. اینکه مسأله تضعیف نظام سلطه در جامعه ما بهوجود آمده، به این دلیل است که در آموزشها سعی داریم انسانها و سازمانهایی بهوجود آوریم که مبتنی بر مبانی دموکراتیک باشند؛ به همین دلیل خانواده هم نظامهایش را بازخوانی میکند .
4 تفاوت خانوادههای گذشته و خانوادههای امروزی
این فعال حوزه زنان از چهار محور که در گذشته وجود داشته و امروزه دچار تغییر شده است، نام برد و بیان داشت: اولین محور، اعتقادات است که از جنس قدرت است. اعتقادات خانواده از طریق پدر به خانواده انتقال و انتشار پیدا میکرد و پدر به نظام فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده شکل میداد. محور دوم، مراحل رشد اندیشه است. اندیشه در گذشته بر مبنای اعتقادات شکل میگرفت که از طرف پدر منتقل میشد، اما امروزه اندیشهها فقط تابع اعتقادات انتشاریافته از سوی پدر نیستند و هر فردی اندیشه خود را دارد. مسأله بعدی این است که در خانوادههای گذشته، شخصیت فردی افراد مورد توجه نبود و خانواده صاحب اعتبار بود و کاراکتر خانواده معنا داشت، نه فرد درون خانواده. محور چهارم به شکاف نسلی برمیگردد. در گذشته همه از پدر تبعیت میکردند؛ چون مفهوم بزرگی در کنار مفهوم جنس قرار گرفته و مردسالاری را ایجاد کرده بود. بزرگی، مسأله مهمی بود و کسی که بزرگ بود، حرف اول و آخر را میزد، اما امروزه شکاف نسلی معنادار شده است .
نژادبهرام در پایان گفت: خانواده مفهومی است که در رفتوآمد مداوم بین نیروها و نظامهایی که درون و بیرون از خود دارد، شکل میگیرد و خانواده را باید بهعنوان مفهوم آن دید و کلیت آن را در نظر گرفت .
نظر شما :